خوابم میاد

چایی؟؟

۱۰۴ مطلب با موضوع «چای کیسه ای» ثبت شده است

باهم قلاب بافی کنیم؟؟؟

میدونی اینجور پست هایی که مثل ولاگ یا خاطره نویسی اند رو خیلی دوست دارم. انگار فقط یه قسمت خاص رو از دل خاطرات رو در اوردی و داری تقدیم بقیه میکنی.

خب میخوام هرچی از تجربه قلاب و قلاب بافی دارم رو باهاتون به اشتراک بزارم.

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Thursday 26 Mehr 03

    تابستان 1403 خود را چگونه گذراندید؟؟

    سلام بیانی ها عزیز. تابستان 1403 نیز تمام شد. امسال تا جایی که توانستم از این تابستان کار کشیدم ولی با خودم میگویم کافی نبود چون در بعضی جا ها احمال کار کردم که برای من شرم اور است. اما خوشحالم که به جایی رساندم شان.

    ورزش این تابستان خیلی خوب بود. البته به جای کاهش وزن، کاهش سایز کردم. از روی عکس ها و لباس هایی که داشتم میتوانم بگویم که چربی ها از جای بد مثل شکم به جای خوبی مثل ماهیچه ها رفته اند. شروع خوبی ست. به نظرم برای کاهش وزن باید روی تغذیه ام کار کنم. 

    یک خبر خوب دیگر هم دارم. کارشناسی ارشد در  عین ناباوری قبول شدم. خودم هنوز که هنوز باورم نمیشود که پرونده کارشناسی را تازه بسته، دارم مال ارشد را باز میکنم. اینبار قرار است به استان دیگر بروم. یعنی زنجان. کارشناسی در استان خودمان در شهر تبریز بود. که حدود دو ساعت با شهر بنده فاصله داشت. اما زنجان حدود پنج ساعت راه دارد. امیدوارم ارشد را به خوبی تمام کنم و مثل کارشناسی بهش  گند نزنم. البته کارشناسی را در اواخر به خوبی جمع کردم. ان معرفی به استاد را یادتان است، خیلی راحت بود فقط کاغذ بازی اش ناراحت کننده بود ولی هم ساده گرفت و هم نمره را همان لحظه داد.

    خیلی قلاب بافی کردم و در پست های اینده قرار است بهتان مفصل نشان دهم. نمیگذارم مانند پست خیاطی شود. نگران نباشید.

    متاسفانه به ICDL خیلی نپرداختم و تاجایی word را یاد گرفتم. یکی از دلایلی که میخواهم این حرفه را یاد بگیرم. مهم بودن ش در استخدامی هاست. شاید این شش ماه توانستم به پایان برسانم ش. 

    دنبال حرفه نویسندگی هم رفتم و دلیل اینگونه نوشتن هم همین مورد است. یکی از منابعی که پیدا کردم. توصیه کرده بود بهتر است متن بدنه به زبان معیار باشد. ان زبانی که معمولا مینوشتم زبان گفتار بود. از طرف دیگر اگه وارد محتوا نویسی شدم هم، یاد گرفتن اینگونه زبان خوب است. قرار است دیگر اینگونه بنویسم. امکان دارد اوایل برای من و شما سخت باشد ولی تمرین خوبی است. اگه نظری داشتید مثل همیشه نظر بدهید. لازم نیست به زبان معیار بنویسید. داشتم میگفتم، برای نویسندگی به دنبال خیلی منابع رایگان گشتم و در اخر یک کانال خوب، اواخر شهریور در تلگرام پیدا کردم که از دو هفته پیش شروع دوباره داشته است.

    قرار بود  انمشین و نقاشی هم انجام بدهم که به در های بسته خوردم ولی در نهایت برای ان هم یک منبع پیدا کردم. ولی از انجایی که خوداموز پیش میروم. به کندی پیش خواهد رفت. برای انیمشین منبع دارم ولی هنوز شروع اش نکردم به خودم گفته ام باید نقاشی ام را  درست کنم، بعد. شاید هم به سراغ ش نرفتم. نیمیدانم. به ارایش هم یک نظر انداختم و یک ویدیو خوب در یوتوب پیدا کردم که برای تمام سال ام مناسب و مفید بود ولی یک خط هم بر روی چشم مانم نکشیدم. :/ 

    از طرف دیگر پست های کتابخوانی و فیلم ام را تکمیل کردم. امیدوارم از توضیحات و معرفی اش خوشتان بیاید. سعی کردم مفید، جالب و بدون اسپویل باشد. رانندگی را هم کمی تقویت کردم ولی هنوز راه دارم. در پارک کردن خیلی مشکل دارم. فقط میتوانم ماشین را برانم. خخخ. زبان انگلسی را هم یک نیم نگاهی کردم ولی ان هم هنوز جا تمرین دارد. سعی دارم امسال ایتلس ام را بگیرم.

     باز هم قرار است در این بیان باشم و پست هایی بگذارم. پس امیدوارم شما هم به دیدن ام بیاید. البته من هم باید به دیدن تان بیایم.

    + من خودم جز کسایی هستم که از موضوع تابستان خود را چگونه گذراندید بدم میاد. بعد اسم پست م رو این گذاشتم.

    ++ دوستان تو نظر دادن راحت باشید ها مثل همیشه بنویسید. من فقط دارم تمرین میکنم. یهو دید به تنظیمات کارخونه هم برگشتیم. نگران نباشید. متن ش رو از قبل نوشته بودم.

  • ۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 31 Shahrivar 03

    چالش کتاب های تابستانه 1403

    خوش اومدید به چالش کتاب های تابستانه امسال. این چالش رو سال پیش هیرایی جون شروع کرد و از اونجایی که پارسال باهاش خیلی حال کردم. با خودم گفتم که  همیشه برای معرفی کتاب هایی که اون سال خوندم، این چالش رو انجام بدم.

    شما هم اگه دوست دارید میتونید تو این چالش شرکت کنید. کافیه کتاب هایی که امسال خوندید رو بهمون معرفی کنید و نظرتون رو در موردش بگید.یعنی به صورت رسمی از همه دعوت میشه.

    یه لیست از کتاب های این پست:

    ویچر : اخرین آرزو

    وبتون نورمور

    درس های خانم شیمیدان

    کمیک کره ای اسم ش با همسرم ازدواج کن

    کتاب فروشی کوچک در بروکن ویل

    خدمتکار

    امیدوارم از کتابهایی که خودندم خوشتون بیاد و  شما هم بهش یه نگاهی بندازید. بله کمیک هم دارم.

  • ۷ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 16 Shahrivar 03

    چای کیسه ای 36

     هیچ کس، هیچ احدی.

    وضعیت پستهای من:

    این یه عکس از وضعیت بازدید پستهای بنده است:

    میبینی چطور میتازه. هر وقت نگاه ش میکنم حس میکنم همین الان که بیاند اینجا رو ببندند. نظرات داشت، خیلی هم استقبال شد ولی نظرات ش دیگه داشت اذیت کننده میشد. یکی میگفت از کجا پیدا کنم. یکی میگفت از اون خشن ها معرفی کن. بنده هم اصلا تو فکر یه پست دیگه از بی ال ها نیستم. 

    این هم وضعیت پستهای ناکجا آباد موعود ام:

    امیدوارم پستهای انالیز طوریم، مثل پست بی ال خوب بتازه. خخخ. اگه نشد هم پستهای دیگه ام خوب بتازه:""""""""""""")

    قضیه میم بالا رو هم میدونید دیگه. برای کسایی که نمیدوند، هردوشون تیراندازهای المپیک امسال هستند. سمت چپی یه خانم از کره است که یه لنز و یه کاور برای تیراندازی بهتر، استفاده کرده و سمت راستی هم یه اقا از ترکیه است که با یه دست تو جیب ش، اومده و مدال نقره رو هم برده. فکر کنم خانمه چیزی نبرده وگرنه جایی مینوشتند.

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 17 Mordad 03

    چای کیسه ای 35

    تو خونه ما فصل ها چطور میاند.

    پاییز : یا مامان خودش رب درست میکنه

            یا دنبال کسی که رب درست و حسابی درست میکنه.

    زمستون : روشن کردن بخاری

    بهار: تمیز کردن جاهایی که حتی یادت نمیاد وجود داشتند.

    تابستون: قطع شدن اب و برق

    خونه شما، فصل ها چطور خودشون رو نشون میدند؟؟

    با تمام اینها، این فصل رو هم سر میکنیم

    و در کنارش، یه چایی هم سر میکشیم

  • ۵ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 2 Tir 03

    کانالهای یوتوب دوستداشتنی من ۲

    یه بار این پست رو گذاشتم و با خودم گفتم از اونجایی که کانالهام زیاد شدند، باز هم بزارم.

    پس اگه اون یکی رو ندید، از اینجا میتونید ببیند.

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Tuesday 25 Ordibehesht 03

    من موتور ام تو چطوری؟؟

    سلام دوستان بیانی من. چه اونهایی که رفتند، چه اونهایی که هستند. احوالتون چطوره؟؟ من همون طور که گفتم موتور ام و در حال گاز دادن به این ور و اون ور هستم. بعضی وقت ها هم بنزین تموم میکنیم و میوفتیم رو تخت یعنی میرم پارکینگ یا میریم پمپ بنزین البته بعد اذان.

  • ۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Monday 20 Farvardin 03

    چای کیسه ای 33

    فقط اونجای رمان خوندن که نویسنده بالاخره مشخصات کارکتر رو میده مثل رنگ مو.

    مثلا من تو کتابخانه نیمه شب، شخصیت رو با مو های قرمز تصور کرده بودم که یهو نویسنده گفت مو هاش سیاه.

    حالا بیا اون رو درست ش کن.

    این هم تعریف و تمجید وی در موردش.

    امسال، این کتاب رو دست یه دختری تو مینی بوس خوابگاه مون، دیدم. بهش گفتم خیلی کتاب خوبی و انتخابت درسته :)

    اون لحظه فقط به این فکر کردم که اگه مشکلی داره، مشکل ش حل بشه.

    حالا یکی دیگه.

    فقط اونجای انمیشین/ انیمه نگاه کردن که شخصیت مورد علاقه ات مییره  یا حالا اخرش قول یه چیزی رو میدند که بعدا مشخص میشه ولی نه تنها قسمت و فصل بعدی نداره بلکه منبع ش فیلم نامه اش، نه ناولی نه بازی، هیچی. خودتی و خودت.

    مثلا ما چند سال پیش انمیشین لولی راک رو نگاه میکردیم، اخر فصل دو، شخصیت مورد علاقه بنده، خودش رو فدا میکنه و میمیره، اخر فصل دو هم این نوید رو میداد که فصل بعدی در کار هست ولی اون فصل نه تنها نیومد بلکه هیچ کس یا هیچ چیز نیست که بگه خب بعدش چی :"

    راستی، انیمه یوری در یخ، بقیه اش اومد؟؟؟

    یکی دیگه هم بگم.

    فقط اونجا که یه ساعت مونده به امتحان میفهمی که امتجان هم شفاهی و هم کتبی ولی تو برای کتبی ش اماده بودی.

    بدتر شد که.

    یکی هم شما بگید.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 25 Bahman 02

    چای کیسه ای 32

    خیلی وقت پیش که داشتم به صورت خیییییلی ناگهانی تلویزیون، شبکه استانی مون، سهند رو نگاه میکردم.

    دیدم داره فیلم چینی های زمان 13 سالگی های من رو میده. البته مال امروزی هاش هم انچنان تغییر نکرده. حالا هرچی بزن بزن و پرواز با عناصر سنتی طوری بودش.

    و کنارش ش زده بود بالای 16 سال و من دقیقا این شکلی بودم که داداش. من خودم. سوم ابتدایی میخوندم. از مدرسه میومدم خونه و در انتظار ناهار، میزدم شبکه دو، فیلم بزن بزن های بروس لی، جکی چان و فیلم چینی های این شکلی میدیدم. چی داری برای خودت میبافی ؟؟

    یا من عاشق اینجور فیلم ها بودم یا اینکه برام فرق نمیکرد کی کی رو میزنه :/

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Tuesday 7 Azar 02

    الهی خوشبخت بشی.

    الهی خوشبخت بشی.

    این جمله رو خیلی شنید

    ولی تا حالا از خودتون پرسیدید که من که خوشبخت هستم. منظورش چی؟؟

    بیشتر افراد این جمله یا ارزو رو به ازدواج معنی میکنند و بیشتر مردم هم همین منظور رو دارند.

    ولی اگه کسی نخواد ازدواج کنه یا خوشبختی رو تو ازدواج نبینه چی؟؟

    شاید اونها در مقابل این جمله فقط یه لبخند مصنوعی بزن و تو ظاهر بگه ممنون ولی تو باطن این ارزو که از ته قلب اومده رو دفع کنه.

    خب. نه، البته که نه.

    من اینکار رو کردم و فقط برای یک لحظه احساس بدبختی تو زندگی عادیم کردم.

    و از روز به بعد وقتی کسی بهم گفت، الهی خوشبخت بشی.

    من تو ظاهر یه لبخند میزنم و میگم ممنون ولی تو باطن میگم تو درس و زندگی نه فقط در ازدواج.

    در واقع نیروی مثبتی که برای من فرستاده رو دفع نمیکنم عوض ش به شکل دیگه ای از انرژی مثبت، تغییر ش میدم.

    پس این نیرو ی مثبت رو حتی اگه به انرژی و این جور چرت وپرت ها ایمان ندارید، حداقل باطن اند پس ش نزنید.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 27 Aban 02