خوابم میاد

چایی؟؟

۹۷ مطلب با موضوع «چای کیسه ای» ثبت شده است

چای کیسه ای 33

فقط اونجای رمان خوندن که نویسنده بالاخره مشخصات کارکتر رو میده مثل رنگ مو.

مثلا من تو کتابخانه نیمه شب، شخصیت رو با مو های قرمز تصور کرده بودم که یهو نویسنده گفت مو هاش سیاه.

حالا بیا اون رو درست ش کن.

این هم تعریف و تمجید وی در موردش.

امسال، این کتاب رو دست یه دختری تو مینی بوس خوابگاه مون، دیدم. بهش گفتم خیلی کتاب خوبی و انتخابت درسته :)

اون لحظه فقط به این فکر کردم که اگه مشکلی داره، مشکل ش حل بشه.

حالا یکی دیگه.

فقط اونجای انمیشین/ انیمه نگاه کردن که شخصیت مورد علاقه ات مییره  یا حالا اخرش قول یه چیزی رو میدند که بعدا مشخص میشه ولی نه تنها قسمت و فصل بعدی نداره بلکه منبع ش فیلم نامه اش، نه ناولی نه بازی، هیچی. خودتی و خودت.

مثلا ما چند سال پیش انمیشین لولی راک رو نگاه میکردیم، اخر فصل دو، شخصیت مورد علاقه بنده، خودش رو فدا میکنه و میمیره، اخر فصل دو هم این نوید رو میداد که فصل بعدی در کار هست ولی اون فصل نه تنها نیومد بلکه هیچ کس یا هیچ چیز نیست که بگه خب بعدش چی :"

راستی، انیمه یوری در یخ، بقیه اش اومد؟؟؟

یکی دیگه هم بگم.

فقط اونجا که یه ساعت مونده به امتحان میفهمی که امتجان هم شفاهی و هم کتبی ولی تو برای کتبی ش اماده بودی.

بدتر شد که.

یکی هم شما بگید.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 25 Bahman 02

    چای کیسه ای 32

    خیلی وقت پیش که داشتم به صورت خیییییلی ناگهانی تلویزیون، شبکه استانی مون، سهند رو نگاه میکردم.

    دیدم داره فیلم چینی های زمان 13 سالگی های من رو میده. البته مال امروزی هاش هم انچنان تغییر نکرده. حالا هرچی بزن بزن و پرواز با عناصر سنتی طوری بودش.

    و کنارش ش زده بود بالای 16 سال و من دقیقا این شکلی بودم که داداش. من خودم. سوم ابتدایی میخوندم. از مدرسه میومدم خونه و در انتظار ناهار، میزدم شبکه دو، فیلم بزن بزن های بروس لی، جکی چان و فیلم چینی های این شکلی میدیدم. چی داری برای خودت میبافی ؟؟

    یا من عاشق اینجور فیلم ها بودم یا اینکه برام فرق نمیکرد کی کی رو میزنه :/

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Tuesday 7 Azar 02

    الهی خوشبخت بشی.

    الهی خوشبخت بشی.

    این جمله رو خیلی شنید

    ولی تا حالا از خودتون پرسیدید که من که خوشبخت هستم. منظورش چی؟؟

    بیشتر افراد این جمله یا ارزو رو به ازدواج معنی میکنند و بیشتر مردم هم همین منظور رو دارند.

    ولی اگه کسی نخواد ازدواج کنه یا خوشبختی رو تو ازدواج نبینه چی؟؟

    شاید اونها در مقابل این جمله فقط یه لبخند مصنوعی بزن و تو ظاهر بگه ممنون ولی تو باطن این ارزو که از ته قلب اومده رو دفع کنه.

    خب. نه، البته که نه.

    من اینکار رو کردم و فقط برای یک لحظه احساس بدبختی تو زندگی عادیم کردم.

    و از روز به بعد وقتی کسی بهم گفت، الهی خوشبخت بشی.

    من تو ظاهر یه لبخند میزنم و میگم ممنون ولی تو باطن میگم تو درس و زندگی نه فقط در ازدواج.

    در واقع نیروی مثبتی که برای من فرستاده رو دفع نمیکنم عوض ش به شکل دیگه ای از انرژی مثبت، تغییر ش میدم.

    پس این نیرو ی مثبت رو حتی اگه به انرژی و این جور چرت وپرت ها ایمان ندارید، حداقل باطن اند پس ش نزنید.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 27 Aban 02

    چای کیسه ای 31

    فقط اونجای ظرف شستن که تموم کردی و داری یه نفس راحت میکشی، که یهو نفس ت قطع میشه. چون پشت سرت رو نگاه کردی و دیدی که در قابلمه یا خود قابلمه رو نشستی:/

    و اینجوری یاد میگرید که باید هر از گاهی اون هم وقتی لازمه پشت سرمون رو یه نگاه بیندازیم.

  • ۸ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 8 Mordad 02

    بیدار شید، من اومدم

    سلااااااااااااام دوستان بیانی عزیزم. حال و احوال تون چطوره؟؟

    چیکار ها میکنید؟؟ تابستون خوش میگذره؟؟

    از الان اومدم تا روز هایی که نبودم رو جبران کنم.

    پست هایی که قول داده بودم رو پست کنم و

    پست هایی که همواره میزارم رو.

    ممکنه یه تغییراتی در اینده در کار باشه.

    با یه لحظه هم که شده خوشحال شید چون من اومدم خخخ.

    میدونید باید به این تعطیلات وبلاگی میرفتم، خیلی خوب بود با اینکه میخواستم بیام

    و پست بنویسم ولی باعث شد روی درس هام متمرکز تر بشم. شاید فقط تابستون ها اومدم وبلاگ!!

    و همچنین احساس میکردم پستی که دارم مینوسم چرت و پرت هستش

    و مثل لایو اکشن های مسخره دیزنی میمونه که انگار یه پستی نوشتم

    و منتشرش کردم که بگم اره من هم پست مینوسم.

    با این حال وبلاگ وینکس قراره پوستم رو بکنه:")

    نه اینکه وبلاگ نویسی کار بدی باشه فقط از اینکه نمیزاره به بعضی از کار هام برسم، اذیت میکنه.

    تابستون قراره سینمایی های جالبی بیاد و

    ما هم میتونیم از خوندن نظرات مردمی که رفتند سینما و دیدند، کیف کنیم.

    مثل سنمایی باربی که هم برای دوستداران باربی و هم برای دوست ندار های باربی توصیه شده،

    سینمایی جدید حاج نولان که نولان گفته بعد دیدن ش قراره دهن تون باز بمونه و زبان تون قاصر خواهد بود.

    دو تا شون هم قراره تو یه روز اکران بشند خخخخ.

    سینمایی جدید پیکسار به اسم عناصر، اینبار رفتند سراغ " اگه عناصر احساس داشتند".

    انگار قبلا بازی بوده یا از یه بازی الهام گرفتند.

    روز اولی که اسم ش رو دادن بیرون، یکی تو کامنت های ایستا اون پست، نوشته بود که

    " من میدونم که آواتار میتونه دنیا رو نجات بده. اوا، اکانت رو اشتباه اومدم". بامزه بود خخخخ.

    لایو اکشن پدرم مون رو دراورد پری دریایی از دیزنی هم بالاخره قراره دیجیتال ش بیاد

    تا ما هم نگاه کنیم، وقتی نگاه کردم، یه پست کلی برای ش مینویسم.

    ولی عوض ش سینمایی دوم مردعنکبوتی مایلز قرار نیست به این زودی بیاد.

    بیاد یا نیادش مربوط نیست چون من باید بیشتر اسپایدر من ها رو نگاه کنم بعد این یکی رو:"""

    دیگه نمیدونم چی ها قراره به زودی یا تو این تابستون بیاد.

    تو فکر اماده شدن برای امتحان ارشد هستم ولی به نظرم یه دو سالی لازم دارم .

    چون از یه طرف من راضی نیستم بدون شغل و درامد وارد این مرحله بشم

    و از طرفی باید منابعی دیگه هم لازم باشه، بخونم. خب دردسر یکی، دو تا نیست که.

    از یه طرف هم مجبورم به خاطر ور داشتن های واحد های کم، یه سال بیشتر بخونم،

    از یه طرف دیگه اصلا نمیخوام ترم تابستانه رو ور دارم. ولم کنید.

    خب فعلا بعدا میبینم تون :*

  • ۶ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 4 Tir 02

    چه خبر از شما؟؟

    سلااااام. چطورید؟؟ با ماه رمضون و درس ها چه میکنید؟؟ نماز و روزه تون قبول حق باشه. انشالله به چیزی که میخواید و لایق شید برسید. فکر کنم احساساتی شروع کردم. میخواستم کل بهار پست نزارم ولی دیدم نمیشه. پس تصمیم گرفتم کل فروردین نزارم که دیدم، پست گذاشتم. یه چند تا ایده پست به ذهنم رسیده مثلا در مورد خوابگاه و اینا.

    اولش نمیخواستم بنویسم چون احساس کردم بد یا طولانی مینویسم یا جاش نباشه. اما بعدش تصمیم گرفتم، بنویسم و منتشر ش کنم  حتی اگه یه نفر هم کامل خوند ش،امیدوارم برای ش مفید باشه.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Thursday 24 Farvardin 02

    چرا مانگا رو به انیمه اش ترجیح میدی؟؟

    وقتی صحبت از انیمه که مانگا داره میشه. من این جمله رو میگم: اره خیلی باحاله، من مانگا ش رو خوندم.

    و بعد این جمله میاد که میگه: چرا مانگا، وقتی انیمه هست، برو انیمه اش رو نگاه کن و صفحه های سیاه و سفید/ بیروح/ بدون موزیک رو نگاه نکن.

    و من، فقط ساکت میمونم.

     حالا بیام سراغ سوالی که همه میپرسند نه بیشتر. افراد همه میپرسند که چرا مانگا رو به انیمه ترجیح میدی؟؟

    راستش اگه بهفمم یه فیلم یا کتاب از روی رمان، فیلم برداری شده باشه هم میرم اون کتاب رو میخونم. پس فقط  انمیشین خوش ساخت ژاپنی برای این مورد، محسوب نمیشه. علت اینکه، به نظرم کتاب بهتر از فیلم و سریال خودی نشون میده مثلا اشنایی با شخصیت ها، ماجراهایی که دارند، زمانی که تعریف میشه و زمانی که بهت میده بهتر شرایط رو درک کنی. کمیک حالا مال کدوم کشوری باشه، باز هم همون شکلی فقط با این تفاوت که صحنه فیلم و قیافه بازیگر های داستان رو برای ت اماده کرده مثل فیلم و قوه تخیل ت تو این نوع کتاب ها به حرکت شخصیت ها و صداشون مربوط میشه.

     مثل کتاب، همون حس کتاب خونی رو برای من داره. بعضی وقت ها هم رفتم سر فیلم و سریال شون مثلا همین حمله به تایتان یا درسترش تایتان مهاجم. من قبول دارم انیمه خوبی حتی بهتر از مانگا، مخصوصا صحنه های عشقی یا جنگی داره که تو انیمه بهتر از مانگا ساخته شده ولی من باز هم ترجیح ام مانگا چون دیگه باهاش شروع کردم و وقتی انیمه رو نگاه کردم این شکلی بودم که اااام این اتفاق این جور نبود یا این اصلا نبودش. تو فیلم پیترپن 2003 هم همین اتفاق افتاد که علتش میتونه کمبود وقت فیلم که کارگردان و نویسنده مجبور اند یه جورایی صحنه ها و اتفاقات تو کتاب رمان یا کمیک رو تو 90 دقیقه یا 20 قسمت جا بدند.

    ولی انیمه هایی بودند مثل ناکجا اباد موعود که از نصف فصل دوم خراب شد و میتونست انیمه ای به معروفی تایتان مهاجم باشه ولی سازنده ها بین خودشون خوششون میاد اثر انیمه ای رو از بین ببرند و مانگا رو نشون بدند. توکیو غول و خدمتکار سیاه هم همین مشکل رو داشته که از مانگا جدا میشه و انیمه خوبی نمیشه. بیشتر گنگ میشه. این ها مانگا شون باحالتر از انیمه شون نه به خاطر جدا شدند از منبع شون بلکه به خاطر پایان بندی نیمه عجیب انیمه شون.

    یعنی اگه فهمیدید اینها(کتاب و انیمشین) از هم جدا شدند، از من به شما نصیحت یکی شون رو انتخاب کنید وگرنه با هیچ کدوم حال نمیکنید چون این یه جور خوبه، اون یکی یه جور دیگه.

    یعنی به خاطر همه اینهاست که من کتاب یا کمیک رو ترجیح میدم و معمولا انیمه هایی بیشتر انتخاب میکنم که منبع شون یا گیم باشه و یا فیلم نامه مستقلی داشته باشه یا به نظرم انمیشن یا فیلم ش بیشتر توجه ام رو جلب کنه.

    این قضیه مثل این هم هست، من موهای کوتاه دوست دارم و هرکسی حتی مادرم هم بهم میرسه میگه موهات رو بلند کن. مشکل اینکه من مو ی بلند رو به خاطر نوع موهام نمیتونم نگه دارم و کوتاه رو ترجیح میدم.

    من نمیگم انیمه شون بده یا انیمه بل یا فیلم ال، من میگم به علایق من هم احترام بزارید. بعدش برنگردید در مورد احترام به علایق صحبت کنید و اگه فالور این وب هستید میدونید که من خیلی انیمه نگاه کردم که بخوام اسمم رو بزارم اوتاکو. هرچند این پست رو نوشته باشم، باز هم این سوال برای من تکرار خواهد شد و این درخواست باز بهم داده خواهد شد. پس لطفا ناراحت نشید. میدونم ممکنه ناراحت تون کرده باشم ولی شما هم من رو ناراحت کردید.

    و البته اگه بگند یا بگید هم یجورایی حقمه چون اون زمانه که با مانگا تازه اشنا شده بودم خواهرم هم با انیمه اشنا شده بود و هر وقت که میگفت اه فلان انیمه چرا ادامه نمیدند و من هم میگفتم برو مانگاش رو بخون. ولی وقتی برای اولین مانگا خودند ش رو با صدای بلند شدیم فهمیدم که نباید ملت رو مجبور به خوندن مانگا یا کلا کاری که دوست ندارند ولی تو دوستداری بکنی. پیشنهاد کاری رو دادن خوبه ولی اینکه این کار رو بخواد انجام بده یا نه به خودمون بستگی داره پس بعد پیشنهاد دادن موردی اگه دیدم دودی ازش بلند نشد، بهتر ولش کنیم تا وقتی خودش بخواد.

     

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 18 Farvardin 02

    happy1402

    اگه من یه پست گذاشتم.

    سلام دوستان بیانی. حال و احوال تون. چرخیدن کامل زمین به دور خورشید رو بهتون تبریک میگم و همچنین رسیدن ماه رمضان رو.

    هیچی ندارم بگم ولی احساس میکنم زیادی گم شدم و از مطالب اصلی که قرار بود وب بزارم زیادی دور شدم و هدف ام از اینجا بودند رو گم کردم. سعی میکنم افکارم رو کنار هم بزارم تا یادم بیاد چرا اینجا هستم.

    بیشتر دوست داشتم این تبریک رو بنویسم و همچین یه سال دیگه هم کنار شما بودند خیلی خوشگذشت. با تمام بدی ها و سختی ها و امیدها و ناامیدها و جریان خوب و بد.

    میخواستم 29 اسفند حتما بیام تا مثل دفعه قبلی یه لیست از پربازدید ترین ها بزارم به اضافه چای کیسه ای ها ولی خوب وقت نشد باید یه کار هایی رو تا 12 فروردین راست و ریست کنم. اصلا حوصله عقب افتادن از کلاس، افتادن درس ها و سرگرم شدن با اون یکی وب رو ندارم.

    راستی تعریف از خود نباشه ولی پستی که برای انیمه " بانگو و کیماگر" نوشتم، هنوز پر بازدیدترین و حتی صفحه اول گوگل هم پیداش کردم و دقیقا هنوز این شکلی ام که چرا. دوست داشتم  یا وسوسه شدم  که یه پست " تاریخ ادبیات ژاپن" از سگهای ولگرد بانگو بزنم و به همین دلیل نشستم و مانگاش رو خوندم و سر هر جلد یه اطلاعاتی مینوشتم ولی بعد فهمیدم که یا باید یه پست جدا باشه یا کلا همچین پستی نباشه ولی وقتی این اطلاعات رو کنار هم میزاشتم، افکار نویسنده مانگا رو بهتر درک میکردم و سوالاتی به وجود میومد هم از بین میرفت.

    مثلا چرا رانپو، قدرت نداره و یا اقا لیمویی یا کاجی، قدرت لیمو های بمبارانی هستش؟؟ چیزی بهتر از لیمو پیدا نکردی؟؟

    ام اگه برای تون سوال شده. فکر کنم به صورت خلاصه جواب میشه این قسمت از پستم

    " در مورد قدرت رانپو: همچین کتابی به این اسم نداره. فقط یه نیک نیم یا یه همچین چیزی که رانپو به خودش و شخصیت هاش میداد. "

    "در مورد قدرت کاجی: تو مانگا نوشته لیمو بمبی. از اونجایی که اسم قدرت شون در واقع اسم کتاب شونه. کتابی به این اسم وجود نداره ولی یه کتاب به اسم لیمو داره. حالا این بمب چی هست و داره به چی اشاره داره؟؟ الان میگم. بمب لیمویی یه کلمه داخل داستانه و قهرمان داستان میگه حال ش بد بود و وقتی به یه مغازه میوه فروشی میرسه. لیمو ها رو میبینه که خوشحال ش میکنه. بعدش میره یه مغازه نقاشی و کتاب ولی کتاب هایی که دوست داشته دیگه خوشحال ش نمیکنه و دوباره نا امید میشه و این جمله رو میگه《لیمو را روی انبوهی از کتاب‌ها گذاشتم که لیمو را بمب تصور می‌کردم. به دنبال این، "من" تصور کردم که چگونه چیزهایی که "من" را ناراحت می کردند توسط بمب لیمو تکه تکه شدند و به تنهایی وارد حالت هیجانی شدند.》اینم از بمب لیمویی :)"

    چه چیز هایی نوشتم. باشه یه پست جدا برای شون درست میکنم.

    راستی انمیکس هم با اولین البومش برگشت و همون که گفتم به شهر اوز یه سر زدیم. به نظرم ترانه باحالی بود و ممکنه این یکی رو خوشتون بیاد. اسم ش Love like this. love me like that.

    به احتمال زیاد، پایان خانه جغد همونه که میخوام هستش.

    و خب همین ممنون از نگاه تون و قالب همون قدیم و ممکنه در اینده دور تغییر کنه.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 6 Farvardin 02

    روزگار با زیزی

    همین که داشتم پست های وینکس رو تو بلاگفا دسته بندی میکردم و با خودم میگفتم هی بالاخره داره تموم میشه و میتونم برم سراغ موضوع مورد علاقه اصلیم که احساس کردم من از تله وینکس نجات نیافتم بلکه افتادم تو یه تله ولی با فضا یکم بیشتر. شاید واقعا باید به خودم یه استراحت طولانی مدت وبلاگی به توصیه ویلو بدم، چون حس میکنم لازم باشه. الان حدود 1/4 پست ها وینکس رو اماده کردم و میخوام گریه کنم.

    تنها چیزی که از این هفته مزخرف میخواستم این بود که زودتر برم خونه. ولم کنید. اساتید حق دارند ولی من دیگه نا ندارم. با این اخبار گاز زدن و مسمومیت غذا فقط دلت میخواد فرار کنی. اینها کار هاشون رو از بقیه کپی میکنند ها چون اون زمان نا.زی ها هم سر آلمان این کار رو اورده بودند برای بچه زایی و ادامه نسل اینا. به احتمال زیاد به خوابگاه ما هم زدند چون وقتی برگشتم همه چیز خیلی عجیب بود. از کارکن ها بگیر تا حرف هایی که هم بلوکی ها و هم اتاقی هام میزدند و شب ش رو با پنجره های باز خوابیدیم و اون لحظه با اینکه کل روز خون سرد بودم یا به نظر میرسیدم که نمیدونم چرا. ارزو کردم کاش گربه اتوبوسی واقعی بود و من رو میبرد ناکجا اباد و میتونستم اونجا یه دخمه یا خونه مثل شرک داشته باشم و بشم همسایه پیترپن. نه چیزی نزدم فقط خواستم خودم رو تو یه جای امن تصور کنم. شاید امن.

    اولین تبلیغ از سولو جیسو اومد یهههههه

    قراره 31 مارس یا 11 فروردین خودمون منتشر بشه **

    باشه ولی شبیه شلوار راحتی میمونه یا شبیه به یه پتو که خب ننداختیش:/

    یکی گفته بود به رنگ لباس جیسو تو تور هستش که باهاش ترانه lair رو کاور کرده بود و الان اون رو کنار گذاشته تا سولو خودش رو بخونهO.O

    تعبیر زیبایی ولی مغز من مریضه و خراب و یه جورایی شبیه میبل و دیپر که به هم سوویچ میکنند.

    قراره سینگل آلبوم باشه. شاید مثل بقیه دو تا اهنگ داشته باشه و اسم ش هم ME هستش و منی که یاد این بخش از ترانه جنی افتادم خخخخ.

    I Love You And ME مثل اینکه من به جیسو این رو بگم و منظورم تو و البوم ت هستش. خخخ.

    و تو کنسرت شون تو یه قسمت از رقص به خودش اشاره میکرد. در واقع داشت اسم آلبوم ش رو اسپویل میکرد ولی خب این O ها چیه تو عکس ولاگ ش که همش تو چشمه؟؟

    این علامت رو گذاشتم یاد انمیکس افتادم. انمیکس هم 20 مارس یعنی 4 فروردین قراره برگرده. فکر کنم اینبار قراره بریم به شهر از (Oz). چون زیادی کلمه سبز تکرار میشه و همچنین یه نقاشی شبیه به دیدار دروتی با جادوگر شهر از وجود داره. یکمی هم تم کاراگاهی داره. مثلا تو O.O به من حس دزد دریایی و ناکجا آباد میداد و DICE حس سرزمین عجایب رو. ببینیم اینبار قراره چیکار کنند. 6 تا اهنگ هست که تایتلش Love Me Like this. یه پست هایی برای انمیکس حتما میزنم مخصوصا ام وی ها شون. سولیون گفته که جینی (عضو حذف شده) تو فوتو شات های این ام وی حضور داشته:/

    خانه جغد هم قراره 20 فروردین بیاد. این اخرین قسمت از این سریال و قراره 55 دقیقه باشه. از الان داره دلم برای ش تنگ میشه. سریال رو دانلود کنم برای نسل بعدی ایم هم -البته اگه باشه - نگه میدارم.

    الان یجورایی یه هفته از امسال مونده و من هنوز نتونستم پست کورا رو تموم کنم :"""

    سعی میکنم اون دو تا پست نه سه تا پست برای هفته پیش رو داشته باشم که دو تاش از آواتار، یکی ش هم ....

    متاسفم که نتونستم مانگا بخونم. حس میکردم اگه اینجا بعد خوندن هر جلد، ازش پستی اپلود کنم باعث بشه، مانگا رو ادامه بدم ولی نشد که بیشتر ش تقصیر مار صیانت هستش و اون لحظه نه تنها برای عاشقانه مانگا و فیلم بلکه حتی برای کسایی که مقاله خارجکی هم میخونند هم دلم سوخت ولی مثل همیشه به ریاضی فکر کردم که میگه همیشه یه راهی هست حتی اگه نباشه درست ش میکنیم مگه اینکه اون مشکل خود ناممکن باشه. سعی میکنم بهار یا تابستون دوباره شروع کنم. حتما شروع میکنم چون واقعا کمیک مخصوصا مال ژاپن رو دوست دارم.

    تو نمایشگاه کتاب و نوشت افزار که باز هم اسفند برگزار شدش یه سالنامه، یه  دفتر گنده نمیدونم چند برگ یه 200 تایی میشه و دو تا خودکار آبی خریدم که جمعا شد 180 هزار تومن. میشه گفت خیلی سود کردم با اینکه دلم اون کتاب " دزد کتاب" رو می خواست که 200هزار تومن بودش ولی طاقچه ارزون بود حتی صوتی ش رایگان تو تلگرام حضور داشت. میگم دیگه سود کردم.

    از خونه تکونی چه خبر؟؟ ما تازه شروع کردیم چون من خونه نبودم و خواهرم هم مدرسه داشت میگی مادرم چیکار کنه از پدر همش که نمیتونه بخواد عه!!!

    باید یه قالب جدید بزارم یکی از قالب های فرهان چشم ام رو گرفت ولی حوصله خوندن ش رو الان ندارم و ممکنه تو روز تولدش قالب قبلی رو تا یه زمانی بزارم شاید هم همون بمونه.

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 19 Esfand 01

    happy2022

    سال نو قبل اینکه فردا بشه مبارک باشه. نمیدونم فن پیج ایرانی برای خانه سایه ها داریم یا نه ولی بماند به یادگاری از مانگاکا خانه سایه ها. دو تا مانگا دیگه هم داره میسازه. عجب. 12 جلد ازش اومده و من حتی نصف ش هم نکردم. حالا میگه یه سال هم مهمون خونه هاتون هستیم.

    و همچنین گرافیک کار ناکجا آباد موعود. اخییییی. سال خرگوش امسال. هیچی به پای این مانگا و مانگاکا و گرافیک کارش برام نرسیده. 

    این هم از نویسنده خانه جغد. این انمیشین هم خیلی خوبه. لعنتی میرم با کیفیت بالا دانلودش کنم. هرسال، نگاه ش کنم :"""""

    میشه یکی بیاد، قسمت های سخت درس هام رو بخونه. سعی میکنم تو چای کیسه ای هام زیاد بنویسم. البته این پست ها برای این به وجود امدند که فقط در مورد یک موضوع بحث بشه ولی باعث تولید دیوانه وار این مدل پست ها شد.قرار بود مطالب درست و درمون پست کنم!! حالا تو فکر پست هایی به اسم قهوه فوری هستم!!!

    به خودم قول دادم کتاب متاب زیاد بخونم. این همه فیلم و انمیشین میشه اخه!! کتاب هام پوسید. بعد سر هر کتاب غیر درسی خریدن، خودم رو دشنام میدم که چطور خودت رو لایق کتاب خریدن میدونی؟؟ 

    فیلم و سریال هایی که این پاییز نگاه کردم که بالاخره پست شون میکنم، مورد علاقه ام فقط دو تاست و اون تا هم قدیمی اند پس جدید ها به چه درد میخورند. ااااه. واقعا که.

    یه چیز دیگه که کشف کردم اینکه نمیدونم به چه دلیل انتگّام رو دوست دارم ( میدونم با این "ق" و تشدید نداره ولی شما اون جور که نوشتم بخونید. چون تو سرم اینجوری میگم) اگه فکر میکنید نیستم چرا باید "kill this love" و " look what mad me do" همچنان برای ام تازگی داشته باشه که هر دفعه نزدیک 10 بار روی تکرار گوش بدم و البته بیشتر شخصیت هایی که دوست دارم هم یه جنبه گوش مالی دادن دارند. نمونه اش. احساس میکنم بشینم قرآن رو کامل بخونم هم یه ایه ای با این مضمون هم پیدا میکنم. وااات؟؟

    این روز از سال رو تو تلگرام دوست دارم. چون که: 

    از جیسو پریدم تو چریونگ خخخ. راستی جیسو گفته که امسال منتظر سولو ش باشیم. من که از وقتی با بلک پینک آشنا شدم، منتظر شم. راستی امسال سال جیسو هم حساب میشه چون تو لقبش، خرگوش داره. Turtle Rabbit Kim

    لیلی از گروه اِن میکس تو بابل ش گفته : فکر میکنم اولین آهنگی که تو سال جدید گوش بدین مهم باشه. من هم گذاشتم ش رو شافل و خوب این نگران کنندست.

    Killing me از Ikon برای ش اومده بود.

    (منبع ترجمه بابل لیلی: یکی از کانال های خبری ان میکس).

    و من هم گذاشتم و برام ترانه " گل ارکیده" از فرامرز اسلانی در اومد :"). اینجا.

    خب بسه دیگه، این هم بمونه به یادگاری. به قول خودتون یه حس اکلیلی میده یا به قول خودم شکم ام رو قلقلک میده. خخخ. اینجا.

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 11 Dey 01