خوابم میاد

چایی؟؟

۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

چه خبر از شما؟؟

سلااااام. چطورید؟؟ با ماه رمضون و درس ها چه میکنید؟؟ نماز و روزه تون قبول حق باشه. انشالله به چیزی که میخواید و لایق شید برسید. فکر کنم احساساتی شروع کردم. میخواستم کل بهار پست نزارم ولی دیدم نمیشه. پس تصمیم گرفتم کل فروردین نزارم که دیدم، پست گذاشتم. یه چند تا ایده پست به ذهنم رسیده مثلا در مورد خوابگاه و اینا.

اولش نمیخواستم بنویسم چون احساس کردم بد یا طولانی مینویسم یا جاش نباشه. اما بعدش تصمیم گرفتم، بنویسم و منتشر ش کنم  حتی اگه یه نفر هم کامل خوند ش،امیدوارم برای ش مفید باشه.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Thursday 24 Farvardin 02

    چرا مانگا رو به انیمه اش ترجیح میدی؟؟

    وقتی صحبت از انیمه که مانگا داره میشه. من این جمله رو میگم: اره خیلی باحاله، من مانگا ش رو خوندم.

    و بعد این جمله میاد که میگه: چرا مانگا، وقتی انیمه هست، برو انیمه اش رو نگاه کن و صفحه های سیاه و سفید/ بیروح/ بدون موزیک رو نگاه نکن.

    و من، فقط ساکت میمونم.

     حالا بیام سراغ سوالی که همه میپرسند نه بیشتر. افراد همه میپرسند که چرا مانگا رو به انیمه ترجیح میدی؟؟

    راستش اگه بهفمم یه فیلم یا کتاب از روی رمان، فیلم برداری شده باشه هم میرم اون کتاب رو میخونم. پس فقط  انمیشین خوش ساخت ژاپنی برای این مورد، محسوب نمیشه. علت اینکه، به نظرم کتاب بهتر از فیلم و سریال خودی نشون میده مثلا اشنایی با شخصیت ها، ماجراهایی که دارند، زمانی که تعریف میشه و زمانی که بهت میده بهتر شرایط رو درک کنی. کمیک حالا مال کدوم کشوری باشه، باز هم همون شکلی فقط با این تفاوت که صحنه فیلم و قیافه بازیگر های داستان رو برای ت اماده کرده مثل فیلم و قوه تخیل ت تو این نوع کتاب ها به حرکت شخصیت ها و صداشون مربوط میشه.

     مثل کتاب، همون حس کتاب خونی رو برای من داره. بعضی وقت ها هم رفتم سر فیلم و سریال شون مثلا همین حمله به تایتان یا درسترش تایتان مهاجم. من قبول دارم انیمه خوبی حتی بهتر از مانگا، مخصوصا صحنه های عشقی یا جنگی داره که تو انیمه بهتر از مانگا ساخته شده ولی من باز هم ترجیح ام مانگا چون دیگه باهاش شروع کردم و وقتی انیمه رو نگاه کردم این شکلی بودم که اااام این اتفاق این جور نبود یا این اصلا نبودش. تو فیلم پیترپن 2003 هم همین اتفاق افتاد که علتش میتونه کمبود وقت فیلم که کارگردان و نویسنده مجبور اند یه جورایی صحنه ها و اتفاقات تو کتاب رمان یا کمیک رو تو 90 دقیقه یا 20 قسمت جا بدند.

    ولی انیمه هایی بودند مثل ناکجا اباد موعود که از نصف فصل دوم خراب شد و میتونست انیمه ای به معروفی تایتان مهاجم باشه ولی سازنده ها بین خودشون خوششون میاد اثر انیمه ای رو از بین ببرند و مانگا رو نشون بدند. توکیو غول و خدمتکار سیاه هم همین مشکل رو داشته که از مانگا جدا میشه و انیمه خوبی نمیشه. بیشتر گنگ میشه. این ها مانگا شون باحالتر از انیمه شون نه به خاطر جدا شدند از منبع شون بلکه به خاطر پایان بندی نیمه عجیب انیمه شون.

    یعنی اگه فهمیدید اینها(کتاب و انیمشین) از هم جدا شدند، از من به شما نصیحت یکی شون رو انتخاب کنید وگرنه با هیچ کدوم حال نمیکنید چون این یه جور خوبه، اون یکی یه جور دیگه.

    یعنی به خاطر همه اینهاست که من کتاب یا کمیک رو ترجیح میدم و معمولا انیمه هایی بیشتر انتخاب میکنم که منبع شون یا گیم باشه و یا فیلم نامه مستقلی داشته باشه یا به نظرم انمیشن یا فیلم ش بیشتر توجه ام رو جلب کنه.

    این قضیه مثل این هم هست، من موهای کوتاه دوست دارم و هرکسی حتی مادرم هم بهم میرسه میگه موهات رو بلند کن. مشکل اینکه من مو ی بلند رو به خاطر نوع موهام نمیتونم نگه دارم و کوتاه رو ترجیح میدم.

    من نمیگم انیمه شون بده یا انیمه بل یا فیلم ال، من میگم به علایق من هم احترام بزارید. بعدش برنگردید در مورد احترام به علایق صحبت کنید و اگه فالور این وب هستید میدونید که من خیلی انیمه نگاه کردم که بخوام اسمم رو بزارم اوتاکو. هرچند این پست رو نوشته باشم، باز هم این سوال برای من تکرار خواهد شد و این درخواست باز بهم داده خواهد شد. پس لطفا ناراحت نشید. میدونم ممکنه ناراحت تون کرده باشم ولی شما هم من رو ناراحت کردید.

    و البته اگه بگند یا بگید هم یجورایی حقمه چون اون زمانه که با مانگا تازه اشنا شده بودم خواهرم هم با انیمه اشنا شده بود و هر وقت که میگفت اه فلان انیمه چرا ادامه نمیدند و من هم میگفتم برو مانگاش رو بخون. ولی وقتی برای اولین مانگا خودند ش رو با صدای بلند شدیم فهمیدم که نباید ملت رو مجبور به خوندن مانگا یا کلا کاری که دوست ندارند ولی تو دوستداری بکنی. پیشنهاد کاری رو دادن خوبه ولی اینکه این کار رو بخواد انجام بده یا نه به خودمون بستگی داره پس بعد پیشنهاد دادن موردی اگه دیدم دودی ازش بلند نشد، بهتر ولش کنیم تا وقتی خودش بخواد.

     

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 18 Farvardin 02

    happy1402

    اگه من یه پست گذاشتم.

    سلام دوستان بیانی. حال و احوال تون. چرخیدن کامل زمین به دور خورشید رو بهتون تبریک میگم و همچنین رسیدن ماه رمضان رو.

    هیچی ندارم بگم ولی احساس میکنم زیادی گم شدم و از مطالب اصلی که قرار بود وب بزارم زیادی دور شدم و هدف ام از اینجا بودند رو گم کردم. سعی میکنم افکارم رو کنار هم بزارم تا یادم بیاد چرا اینجا هستم.

    بیشتر دوست داشتم این تبریک رو بنویسم و همچین یه سال دیگه هم کنار شما بودند خیلی خوشگذشت. با تمام بدی ها و سختی ها و امیدها و ناامیدها و جریان خوب و بد.

    میخواستم 29 اسفند حتما بیام تا مثل دفعه قبلی یه لیست از پربازدید ترین ها بزارم به اضافه چای کیسه ای ها ولی خوب وقت نشد باید یه کار هایی رو تا 12 فروردین راست و ریست کنم. اصلا حوصله عقب افتادن از کلاس، افتادن درس ها و سرگرم شدن با اون یکی وب رو ندارم.

    راستی تعریف از خود نباشه ولی پستی که برای انیمه " بانگو و کیماگر" نوشتم، هنوز پر بازدیدترین و حتی صفحه اول گوگل هم پیداش کردم و دقیقا هنوز این شکلی ام که چرا. دوست داشتم  یا وسوسه شدم  که یه پست " تاریخ ادبیات ژاپن" از سگهای ولگرد بانگو بزنم و به همین دلیل نشستم و مانگاش رو خوندم و سر هر جلد یه اطلاعاتی مینوشتم ولی بعد فهمیدم که یا باید یه پست جدا باشه یا کلا همچین پستی نباشه ولی وقتی این اطلاعات رو کنار هم میزاشتم، افکار نویسنده مانگا رو بهتر درک میکردم و سوالاتی به وجود میومد هم از بین میرفت.

    مثلا چرا رانپو، قدرت نداره و یا اقا لیمویی یا کاجی، قدرت لیمو های بمبارانی هستش؟؟ چیزی بهتر از لیمو پیدا نکردی؟؟

    ام اگه برای تون سوال شده. فکر کنم به صورت خلاصه جواب میشه این قسمت از پستم

    " در مورد قدرت رانپو: همچین کتابی به این اسم نداره. فقط یه نیک نیم یا یه همچین چیزی که رانپو به خودش و شخصیت هاش میداد. "

    "در مورد قدرت کاجی: تو مانگا نوشته لیمو بمبی. از اونجایی که اسم قدرت شون در واقع اسم کتاب شونه. کتابی به این اسم وجود نداره ولی یه کتاب به اسم لیمو داره. حالا این بمب چی هست و داره به چی اشاره داره؟؟ الان میگم. بمب لیمویی یه کلمه داخل داستانه و قهرمان داستان میگه حال ش بد بود و وقتی به یه مغازه میوه فروشی میرسه. لیمو ها رو میبینه که خوشحال ش میکنه. بعدش میره یه مغازه نقاشی و کتاب ولی کتاب هایی که دوست داشته دیگه خوشحال ش نمیکنه و دوباره نا امید میشه و این جمله رو میگه《لیمو را روی انبوهی از کتاب‌ها گذاشتم که لیمو را بمب تصور می‌کردم. به دنبال این، "من" تصور کردم که چگونه چیزهایی که "من" را ناراحت می کردند توسط بمب لیمو تکه تکه شدند و به تنهایی وارد حالت هیجانی شدند.》اینم از بمب لیمویی :)"

    چه چیز هایی نوشتم. باشه یه پست جدا برای شون درست میکنم.

    راستی انمیکس هم با اولین البومش برگشت و همون که گفتم به شهر اوز یه سر زدیم. به نظرم ترانه باحالی بود و ممکنه این یکی رو خوشتون بیاد. اسم ش Love like this. love me like that.

    به احتمال زیاد، پایان خانه جغد همونه که میخوام هستش.

    و خب همین ممنون از نگاه تون و قالب همون قدیم و ممکنه در اینده دور تغییر کنه.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 6 Farvardin 02