به نظر من یه درونگرا با بیرونگرا هیچ فرقی نداره. فقط بیرونگرا زیاد حرف میزنه ولی درونگرا همون حرف ها رو تو ذهن ش میگه. این وسط کی برنده است، کسی که عمل کنه، به حرف های گفته و نگفته اش. اگه بد میگم. بگو نه؟؟!
به نظر من یه درونگرا با بیرونگرا هیچ فرقی نداره. فقط بیرونگرا زیاد حرف میزنه ولی درونگرا همون حرف ها رو تو ذهن ش میگه. این وسط کی برنده است، کسی که عمل کنه، به حرف های گفته و نگفته اش. اگه بد میگم. بگو نه؟؟!
ااام. باز یادم رفت چی میخواستم بنویسم.
همین الان نوشته ها داشتن من رو میکشتند
که ما رو بنداز تو یه صفحه ای چیزی.
چند هفته است پست نزاشتم ؟؟ مثلا قرار بود جلد پنج خانه سایه رو بخونم و اپدیتی نظرم رو بگم خخخ ولی نشد. قراره خیلی کند پیش بره. در حالی که داره اتفاقات باحالی تو کمیک می افته. راستی این مانگا رو میخونید یا انیمه ش رو نگاه میکنید؟؟؟
موبایلم از پس پر شده که دو بار هنگ کرد بیچاره. میترسم یه روزی ببندم و دیگه باز نشه :"""
تو این اوضاع... باشه نمیخواد یادآوری کنم. همین که همین حرف رو میگی. یکم مشکل داری، یکم دیگه هم اضافه میشه.
راستی یه خبر از لایو اکشن پیترپن اومده. میزارم ش تو قندون تا ورش دارید و بعدش میزارم تو پست خبری خودش. خبر خوشحال کننده ای بود.
الان سه هفته تا امتحانات مون مونده و از الان باید شروع کنم ولی مثل یه احمق حوصله ندارم و مطمئن از هفته بعدی که فورجه هست، شروع میکنم. از فردا یعنی امروز هم نمیتونم شروع کنم ولی به احتمال خیلی زیاد فردا، اره.
بلاگفا واقعا عجیب، چرا مردم هنوز اونجا اند. من از اینجا بیشتر خوشم میاد، صفحه اش هم بیشتر وقت ها هست.
از الان برای فیلم باربی مشتاق ام. تبلیغ ش که خیلی باحاله و از همون اول یه اشاره هایی به حضور و پیشرفت عروسک باربی داره. اول ش خیلی ناراحت بودم که این چه پروژه ای ولی الان منتظرم.
یه عالمه کتاب رمان ناخونده دارم . یه عالمه های دیگه هم بهش اضافه شد :""""
قبل اینکه زمستون برسه. یه پست که دوست داشتم تو کل پاییز و از سال پیش میخواستم بزارم، رو میزارم.
خرمالو های حیاط ما:
البته بجز من و خواهرم بقیه فامیل و خانواده خرمالو دوست دارند.
شب خوش :*
البته این اولین بار این ساعت پست میزارم.
ریاضی چیه ؟؟ میدونستی ریاضی علم نیست چون نمیشه لمس ش کرد و یا عین دیدش.
به نظر من ریاضی یک زبان، زبان جهان و مثل هر زبان دیگه ای به گرامر نیاز داره و دستور زبان ش جبر هستش.
و جالبتر اینکه هندسه قسمتی از ریاضی هستش که میتونید ببیندش. خخخ
هر وقت میگفتم ای خدا بزرگ
بابا بزرگ مرحوم ام یعنی آقاجون
(که تازه رفته) میگفت:
ای خدا بزرگ که افریننده خرسی
برای افرینش همچین خرس بزرگی، مرسی.
امروز ۴۰ امین روزش
این هم قندون ش :)
با عجله انداختم. ملت داشتن میگفتن چه مرگته؟؟؟
چگونه در خوابگاه روز دانشجو رو پاس میدارند:
دم در ورود و خروج مون از شکلات کاکائویی های گنده میدند و هرکسی که سلف رو زده باشه بهش کنار غذا دلستر میدند. نه کنار غذا سلف، نوشیدنی نداریم
البته بجز دوغ.
تو دانشگاه هم مراسم هست که من فقط ترم یک به این مراسم رفتم. چون دیگه پیر شدم خخخ.
نه اینکه اجازه نباشه و اینا.
من دیگه حوصله ندارم :)
این که میگند ریاضیات حفظ کردنی نداره. اشتباه میگند. اگه حفظیات نداشت مطمئنا باید مینشستی کوسینوس 45 رو دستی پیدا میکردی. خب حفظ نیستی دیگه . ریاضیات رو میشه مثل بقیه درس ها خوند، فقط چون کسی بهمون نگفته میترسیم ازش.
نویسنده داستان پیترپن هر پخش رو
خیلی جالب تموم میکنه.
انگار میگه:
اگه میخوای بدونی چی میشه.
فردا بخون ش.
گفتم بزار برای بعد عه=/
و جالب اینکه یه نمایش نامه نویس، نمایش نامه اش رو تبدیل به داستان کرده.... البته شایدم کاری نداره و من دارم الکی بزرگ ش میکنم. حالا هرچی. حالا یه چایی میخوای یا یه ماجراجویی؟؟
تو کنسرت تور جهانی مامامو تو سئول، خانم های مامامو ترانه سولو هم دیگر رو کاور کردن. خیلی جالب بود. معمولا هرکی سولو خودش رو میخوند ولی مامامو فرق داره. نه تنها کاور کرده بودند بلکه کاسپلی هم کرده بودند خخخ.
اول رییس گروه سولار خانم،
ترانه Water color از ویین رو کاور کرد.
بعد کوچولو گروه هاسا خانم،
ترانه Eclipse از مونبیول رو.
بعدش ویین خوشگل مون،
ترانه honey از سولار رو.
و در اخر مونبیول رپر مون،
ترانه twit از هاسا رو.
ولی کاور کردن اینجا تموم نمیشه. حالا که همه روی استیج اند. کاور گروهی داریم از نوع سولو خخخ. بله گروه مامامو باهم دیگه سولو همدیگر رو گروهی خوندن اول spit it outاز سولار ، بعد make me happy از ویین، بعد lunatic از مونبیول و در اخر maria از هاسا رو باهم کاور کردند. بسیار زیبا. خوشمان امد.
+ عکس با کیفت متاسفانه نداشتم
یه چیز از دنیا یاد گرفتم. اینکه از دنیا و اطرافیانم انتظاری نداشته باشم. شاید بد باشه ولی وقتی ازشون انتظار دارم و اون اتفاق نمی افته، من داغون میشم مثل یه خونه که دیوارش رو خراب شده و سوز وارد خونه میشه و اعصاب ادم های داخل رو خراب میکنه.
درستش اینکه حتی اگه انتظار داشته باشم. احتمال انجام نشدن ش رو هم در نظر بگیرم
ولی خب بعضی وقت ها یادم میره.
دانلود یه جا که بتونم توش داد بزنم. گریه کنم. بدون که کسی بهم چیزی بگه و تمام اون درد ها و صدا های تو سرم رو تو اون مکان خالی، خالی کنم تا پر بشه و بعدش ... نمیدونم چه اتفاقی برای اون جا میوفته ولی فکر نکنم اتفاق خوبی برای ش نیوفته.