میخوام از کانال های یوتوب که دوست دارم یه پست بزارم که اگه پا تون به یوتوب کشیده شد
شما هم از این کانال ها دیدن کنید و یا دارید بهشون سر میزند و بیاید همدیگر رو پیدا کنیم و همچنین بیاید و از کانال یوتوب که خوشتون اومده رو بهم معرفی کنید :)
میخوام از کانال های یوتوب که دوست دارم یه پست بزارم که اگه پا تون به یوتوب کشیده شد
شما هم از این کانال ها دیدن کنید و یا دارید بهشون سر میزند و بیاید همدیگر رو پیدا کنیم و همچنین بیاید و از کانال یوتوب که خوشتون اومده رو بهم معرفی کنید :)
ریاضی این شکلی که، خیلی چیز باحالیه ولی ترسناک مثل دریایی طوفانی میمونه. باید تو همون لحظه تمام تجربه های کشتی رونی ت رو به کار ببری و اگه لازم باشه یه تجربه جدید کشف کنی. اگه تو دل دریا، طوفان بود. ازش فرار نکن، مستقیم برو تو مرکز طوفان. چون اونجا امن ترین جا ست.
وقتی یه تابع بسی گنده جوابش" یک" میشه، پس همه چیز ممکنه. چی فکر کردی فقط کافیه بخواییش. وقتی مسئله رو حل میکنم و جواب ش رو اشتباه میارم مثل موجی ست به کشتی م، که بعضی وقت ها در حدی طاقت فرسا میشه که کشتی م رو میشکنه و من رو تاریکی ش میبلعه ولی غرق نمیشم. چون پدرم بهم گفته انسان تو اب غرق نمیشه.
اره انسان غرق نمیشه . شکست نمیخوره. چیزی به نام شکست وجود نداره. فقط نوعی موفقیت بوده که یه جاش رو اشتباهی پیچیدی.
و وقتی درست حل میشه دو حالت داره اگه کوچولو بود مثل دیدن جزیره و یا خشکی تو دور دست هاست. ولی اگه بزرگ و طاقت فرسا بوده مثل پیدا کردن گنج گمشده ست.
به همین دلیل که دریا و کشتی ها و ملوان ها و دزد های دریایی ش رو دوست دارم.ریاضی برای من مثل اقیانوس. میتونه برای شما مثل جنگل باشه و یا اسمون و یا هر چی که و هر جور که توصیف ش میکنید.
یه جک بی مزه بگم. به هم دانشگاهی ها گفتم. به شما هم میگم. میدونید کباب مورد علاقه ریاضی دان ها چیه ؟؟
کباب تابعی ایح ایح که تو تابه گردی به شعاع 10 سانتی متر پخته میشه. نوش جون :)
فقط یه گوشه تاریک از وجودم
○وقتی 9 ساله ام بود. دختر خاله ام منو یه گوشه کشوند و گفت که میخوای وقتی بزرگ شدی چه کاره بشی. از انجایی که تحت تاثیر جودی ابوت وانشرلی بودم. گفتم میخوام یه نویسنده بشم. دختر خاله ام تعجب کرد و گفت نویسندگی ؟؟ نویسنده ها دییونه اند. از اونجایی که او زمان از این کلمه بدم میومد. گفتم میخوام دندون پزشک بشم. چون اون زمان برای ارتودنسی و نشستن درست دندون ها میرفتیم دندون پزشکی، منم رویام شد، دندون پزشکی، همراه با خون و مخاط و اینجور چیز ها. ولی تو همون سن یه چیز هایی یاد اومد که کلمه "دییونه" انقدر ها هم بد نیست. شاید من واقعا یه دییونه ام و زیادی چای میخورم. عشقم کلا چایی بود. یهو یاد کلاه دوز دییوانه از الیس در سرزمین عجایب افتادم. دییونه ای که با یه خرگوش و موش همیشه مهمونی چای داشتند. اگه الیس بودم، همیشه تو همون نقطه میموندم. بعد اون، قبول کردم که یه دییونه ام و اگه کسی بهم گفت دییونه ازش تشکر کنم که این قسمت از منو دیده. همه ما میتونیم دییونه باشیم و کارهایی بکنیم که به عقل جن هم نرسه. خود فرهاد از داستان "شیرین و فرهاد" یه دییونه، یه مجنون برای عشق شیرین بود. براش فرقی نداشت کی، تنها چیزی که مهم بود هدف و عشق ش بود. گربه چشایر درست میگه، همه ما دییونه ایم. چه از نوع خوبش چه از نوع بدش. البته فکر نکنم دییونگی همچین مرزی داشته باشه خخخ.
□بوی شمدونی منو یاد مادر پدر مرحوم ام می اندازه
■صاحب مزرعه افتابگردون قرار نیست برگرده ؟؟ اما چطور وقتی گوشه های مزرعه اش بوی عزیز از دست رفته اش رو میده
♡یه وقت، به کسی نگید که منم میخوام مثل تو همیشه لبخند بزنم وشاد باشم. به هیچکی این حرف رو نزنید لطفا. چون کارشما، حرف شما مثل این میمونه، شما کاپیتان هوک زندگی ش میشید و با یه حرکت وندی (طرف مقابل تون ) رو به دل اقیانوس پر کوسه پرت میکنید. ولی ایا پترپنی میاد که اون رو نجات بده؟؟ پیترپن میتونه هرکسی باشه. خودش . بهترین فرد زندگی ش یا پروردگارش. همه مشکلات خودشون رو دارند حتی همون پیترپن با اون ده یا دوازده سال سن ش.
این چالش سی روز با ایدل ت بود، یه زمانی تو بیان مد شده بود. خیلی قشنگ بود. منم میخواستم برم ولی اون زمان زمان امتحاناتم بود، بعدا هم وقت نشد. گفتم، حالا که تولد بلک پینک. بزنیم تو کارش.جیسو خانم هستن، ایدل محبوب بنده.
میخوام به جای سی روز، یه روزه برم خخخخ پس بزن بریم
امروز یعنی 8 اگوست، تولد پنج سالگی گروه کی پاپ بلک پینک، روزی که این چهار نفر در کنار هم به دنیای کی پاپ ظهور کردند.
یکم پیاز داغ ش زیاد نشد؟؟ الان میسوزه!! (میدونم قبل از دیبو هم، هرکدوم تو یه جایی حضور داشتن هی هی) خب من بلک پینک رو با ام وی "kill this love" تو یوتوب، اشنا شدم
سلاااام اینو میخواستم قبل کتاب صوتی که معرفی کردم بنویسم ولی یادم رفت:/
ولی الان اینجام و مینویسم ش چطور نگاه میکنید ؟؟
چی رو ؟؟ فیلم . سریال چه انیمیشنی چه غیر انیمیشنی
این پست رو گذاشتم برای یه نوع چالش هایی :/
چالش کتاب که از طرف ویلی ونکا اغاز شده :)
این هم مال منه
ممنون از بانو ویلی ونکا برای چالش های باحالش
ادامه مطلب هم دو تا چالش قدیمیه
سلااام
فکر کنم از یه طرف قراره چالش برم و از یه طرف از مانگا هایی که خوندم پست بزارم خخخ.
چالش از اینجا شروع میشه. همه سی تا رو میزارم اینجا :/
شروع در تاریخ 1400/1/12
پایان در تاریخ 1400/03/30:
سلاااام زیزی بلاس امد خخخخ . یه چالش باحال دیگه که بانو ناستاکا وقت کرده بنده رو دعوت کرده و منم رو چشم هام میزارم و انجام ش میدم ، صاحب چالش هم بانو وایولت هستن ^^
چالش برای اوتاکو هاست من خودم رو لایق مقام اوتاکو بودن نمیدونم و بیشتر مانگا رو ترجیح میدم مگر این که مانگا نداشته باشه و یا انیمه ش معروف باشه. البته این که مانگاش به چشم میخوره بیشتر تقصیر اخبار انیمه شودنش. پس به سوی چالش
"خانم بیا دیگه سال تحویل شد. اگه زمان تحویل سال تو اشپز خونه بمونی تا اخر سال تو اشپز خونیی هااا"
بله بنده هم مثل این تبلیغ که الیس بود، چی بود و داشت نوشیدنی ش رو میخورد بنده هم چایی خور هستم مثل بابام و عمه هام خخخخ
بعضی وقت ها توش دم نوش و یا چیز هایی مثل دارچین ، لیمو خشک ، به لیمو و چیز هایی دیگه میریزیم که خوش مزه و خوش عطر بشه که مادرم این مورد رو شروع کرده بود :)
یه بار مادر گرامی گفت میرم مسجد ختم یه نفر تا بیام چای بزار. منم نمیدونستم رفتن مادرم یه ساعت طول میکشه، به همین دلیل وقتی رفت چایی رو دم کردم تا بیاد ۷ تا چایی که دو تای اولش رو با خواهرم نوشیدم . تموم کردم و مجبور شدم دوباره چایی دم کنم.
یه لیوان گنده دارم که بهش میگن ماگ که دختر عمه ام خریده. پدرم میگه توش چایی می نوشند یا سوپ ؟؟ مطمئنی یه نوع سوپ خوری نیست !! مادرم هم بهش میگفت کاسه بزرگ. منم بهش میگفتم فنجان بزرگ که وقتی کسی خونه نبود و وقت چای تو فنجان بزرگ چایی دم میکردم خخخخ
وقتی درس و رمان و یا هرچیز دیگه ای میخونی و یه چای بغل ت باشه، خیلی به ادم میچسبه البته وقتی درس میخونم بیشتر یادم میرفت و وقتی احساس تشنگی میکردم میرفتم سراغ ش که اونم سرد شده بود خخخخ بعد از پدرم یاد گرفتم که بزارم ش رو بخاری تا گرم بشه البته پدرم چایی تازه دم بیشتر دوست داره. این گذاشتن رو بخاری یعنی زود دم بشه
و بله این بود از چایی خور اعظم :)
من مثلا یه وب سه ساله وینکس دارم ولی هنوز که هنوز اینکه نمی دونم، چطور یه پست رو شروع کنم و تموم کنم :/