دوستان و دنبال کننده های عزیز، من چند بار این مطلب رو عرض کردم و باز هم میکنم. اگه احیانا وبلاگ یا بنده رو دوست نداشتید، میتونید از وبلاگ لفت بدید. من نه کسی رو اینجا نگه داشتم و نه مجبور کردم.
برای ورود و خروج آزاد آزاد هستید.
دوستان و دنبال کننده های عزیز، من چند بار این مطلب رو عرض کردم و باز هم میکنم. اگه احیانا وبلاگ یا بنده رو دوست نداشتید، میتونید از وبلاگ لفت بدید. من نه کسی رو اینجا نگه داشتم و نه مجبور کردم.
برای ورود و خروج آزاد آزاد هستید.
اکتبر امسال برای من کلا عجیب شروع شده.
۱. تبریک زود هنگام هالووین به اسرا.ییل توسط کشورم.
شباهت عجیب اسکلت جک و جمال واپر از Twisted Wonderland به گوجو و گتو از مانگا jujutsu Kaisen. الان باید این دو تا ( گوجو و گتو) رو اینجا هم تحمل کنم.
۲. بالاخره وارد عادت ماهانه شدم. اصلا سر وقت نمیاد.
لیک شدن یه عالمه اطلاعات از فصل نهم وینکس کلاب.
۳.تعطیل شدن، تنها دو تا کلاس هفته بعد پیش رو که خیلی رو اعصابه و من هم حوصله برگشتن به خونه رو ندارم.
منتشر شدن یکی از سنگین ترین چپتر های سگهای ولگرد بانگو یعنی چپتر ۱۱۹. بالاخره داره یه چیز هایی معنی پیدا میکنه.
روز دوست پسر هم هست.
بقیه ش رو خدا به خیر کنه خخخ.
۷. زنجان گردی
۸. سولو سوم لیسا
۱۱. سولو جدید جنی به اسم مانترا، اعلام نتایج کارشناسی و قبولی خواهرم و دختر خاله ام، تموم کردن کتاب دوم انشرلی، تموم کردن انمشین مانکی کید.
اره دیگه تا آخرش یه عالمه اتفاق خوب بیوفته انشالله.
۱۲. تولد سی سالگی دریم ورکس
۱۴. اولین برگشت به خونه
۱۵. خانه جغد دو سال شد.
۱۸. سوپرایز رزی یعنی آهنگ apt، از رزی و برونو مارس
۲۱. اولین تبلیغ از ریبوت وینکس کلاب.
۲۲. اولین سرماخوردگی پاییز-زنجان، پایان جلد سوم آنه شرلی
۲۸. دوباره برگشتم خونه خخخ. گروه کیپاپ katseye، هم وینکس کلاب رو برای هالووین شون انتخاب کردند.
۳۱. هالووین 🎃 مبارک، پادشاه کیپاپ یعنی جی دراگون، کامبک داد. انتشار قسمت دهم هالواباس.
پ.ن: اسم پست به الهام از کانال غزل عزیز، عوض شد.
پ.ن۲: آقا برای هالووین دو تا پست تو سرم داشتم ولی نتونستم بهش برسم. حتی برای اون یکی وب هم اخر شب یکی به زور درست کردم. حالا اگه میپرسید مگه زوری؟ خب، نه. همین جوری دوست داشتم اون پست مناسبتی این روز باشه ولی افتاد برای یه روز دیگه:)
سلام دوستان. همان طور که گفتم قرار است
چند تا از لینک ها و توضیحات بیشتر در مورد این پست را برای تان بگذارم.
میدونی اینجور پست هایی که مثل ولاگ یا خاطره نویسی اند رو خیلی دوست دارم. انگار فقط یه قسمت خاص رو از دل خاطرات رو در اوردی و داری تقدیم بقیه میکنی.
خب میخوام هرچی از تجربه قلاب و قلاب بافی دارم رو باهاتون به اشتراک بزارم.
سلام بیانی ها عزیز. تابستان 1403 نیز تمام شد. امسال تا جایی که توانستم از این تابستان کار کشیدم ولی با خودم میگویم کافی نبود چون در بعضی جا ها احمال کار کردم که برای من شرم اور است. اما خوشحالم که به جایی رساندم شان.
ورزش این تابستان خیلی خوب بود. البته به جای کاهش وزن، کاهش سایز کردم. از روی عکس ها و لباس هایی که داشتم میتوانم بگویم که چربی ها از جای بد مثل شکم به جای خوبی مثل ماهیچه ها رفته اند. شروع خوبی ست. به نظرم برای کاهش وزن باید روی تغذیه ام کار کنم.
یک خبر خوب دیگر هم دارم. کارشناسی ارشد در عین ناباوری قبول شدم. خودم هنوز که هنوز باورم نمیشود که پرونده کارشناسی را تازه بسته، دارم مال ارشد را باز میکنم. اینبار قرار است به استان دیگر بروم. یعنی زنجان. کارشناسی در استان خودمان در شهر تبریز بود. که حدود دو ساعت با شهر بنده فاصله داشت. اما زنجان حدود پنج ساعت راه دارد. امیدوارم ارشد را به خوبی تمام کنم و مثل کارشناسی بهش گند نزنم. البته کارشناسی را در اواخر به خوبی جمع کردم. ان معرفی به استاد را یادتان است، خیلی راحت بود فقط کاغذ بازی اش ناراحت کننده بود ولی هم ساده گرفت و هم نمره را همان لحظه داد.
خیلی قلاب بافی کردم و در پست های اینده قرار است بهتان مفصل نشان دهم. نمیگذارم مانند پست خیاطی شود. نگران نباشید.
متاسفانه به ICDL خیلی نپرداختم و تاجایی word را یاد گرفتم. یکی از دلایلی که میخواهم این حرفه را یاد بگیرم. مهم بودن ش در استخدامی هاست. شاید این شش ماه توانستم به پایان برسانم ش.
دنبال حرفه نویسندگی هم رفتم و دلیل اینگونه نوشتن هم همین مورد است. یکی از منابعی که پیدا کردم. توصیه کرده بود بهتر است متن بدنه به زبان معیار باشد. ان زبانی که معمولا مینوشتم زبان گفتار بود. از طرف دیگر اگه وارد محتوا نویسی شدم هم، یاد گرفتن اینگونه زبان خوب است. قرار است دیگر اینگونه بنویسم. امکان دارد اوایل برای من و شما سخت باشد ولی تمرین خوبی است. اگه نظری داشتید مثل همیشه نظر بدهید. لازم نیست به زبان معیار بنویسید. داشتم میگفتم، برای نویسندگی به دنبال خیلی منابع رایگان گشتم و در اخر یک کانال خوب، اواخر شهریور در تلگرام پیدا کردم که از دو هفته پیش شروع دوباره داشته است.
قرار بود انمشین و نقاشی هم انجام بدهم که به در های بسته خوردم ولی در نهایت برای ان هم یک منبع پیدا کردم. ولی از انجایی که خوداموز پیش میروم. به کندی پیش خواهد رفت. برای انیمشین منبع دارم ولی هنوز شروع اش نکردم به خودم گفته ام باید نقاشی ام را درست کنم، بعد. شاید هم به سراغ ش نرفتم. نیمیدانم. به ارایش هم یک نظر انداختم و یک ویدیو خوب در یوتوب پیدا کردم که برای تمام سال ام مناسب و مفید بود ولی یک خط هم بر روی چشم مانم نکشیدم. :/
از طرف دیگر پست های کتابخوانی و فیلم ام را تکمیل کردم. امیدوارم از توضیحات و معرفی اش خوشتان بیاید. سعی کردم مفید، جالب و بدون اسپویل باشد. رانندگی را هم کمی تقویت کردم ولی هنوز راه دارم. در پارک کردن خیلی مشکل دارم. فقط میتوانم ماشین را برانم. خخخ. زبان انگلسی را هم یک نیم نگاهی کردم ولی ان هم هنوز جا تمرین دارد. سعی دارم امسال ایتلس ام را بگیرم.
باز هم قرار است در این بیان باشم و پست هایی بگذارم. پس امیدوارم شما هم به دیدن ام بیاید. البته من هم باید به دیدن تان بیایم.
+ من خودم جز کسایی هستم که از موضوع تابستان خود را چگونه گذراندید بدم میاد. بعد اسم پست م رو این گذاشتم.
++ دوستان تو نظر دادن راحت باشید ها مثل همیشه بنویسید. من فقط دارم تمرین میکنم. یهو دید به تنظیمات کارخونه هم برگشتیم. نگران نباشید. متن ش رو از قبل نوشته بودم.
خوش اومدید به چالش کتاب های تابستانه امسال. این چالش رو سال پیش هیرایی جون شروع کرد و از اونجایی که پارسال باهاش خیلی حال کردم. با خودم گفتم که همیشه برای معرفی کتاب هایی که اون سال خوندم، این چالش رو انجام بدم.
شما هم اگه دوست دارید میتونید تو این چالش شرکت کنید. کافیه کتاب هایی که امسال خوندید رو بهمون معرفی کنید و نظرتون رو در موردش بگید.یعنی به صورت رسمی از همه دعوت میشه.
من قراره یه هفته در میان و دو بار تو همون هفته، از کتاب هایی که خوندم، در موردش برای تون بنویسم.
امیدوارم از کتابهایی که خودندم خوشتون بیاد و شما هم بهش یه نگاهی بندازید. بله کمیک هم دارم.
هیچ کس، هیچ احدی.
وضعیت پستهای من:
این یه عکس از وضعیت بازدید پستهای بنده است:
میبینی چطور میتازه. هر وقت نگاه ش میکنم حس میکنم همین الان که بیاند اینجا رو ببندند. نظرات داشت، خیلی هم استقبال شد ولی نظرات ش دیگه داشت اذیت کننده میشد. یکی میگفت از کجا پیدا کنم. یکی میگفت از اون خشن ها معرفی کن. بنده هم اصلا تو فکر یه پست دیگه از بی ال ها نیستم.
این هم وضعیت پستهای ناکجا آباد موعود ام:
امیدوارم پستهای انالیز طوریم، مثل پست بی ال خوب بتازه. خخخ. اگه نشد هم پستهای دیگه ام خوب بتازه:""""""""""""")
قضیه میم بالا رو هم میدونید دیگه. برای کسایی که نمیدوند، هردوشون تیراندازهای المپیک امسال هستند. سمت چپی یه خانم از کره است که یه لنز و یه کاور برای تیراندازی بهتر، استفاده کرده و سمت راستی هم یه اقا از ترکیه است که با یه دست تو جیب ش، اومده و مدال نقره رو هم برده. فکر کنم خانمه چیزی نبرده وگرنه جایی مینوشتند.
تو خونه ما فصل ها چطور میاند.
پاییز : یا مامان خودش رب درست میکنه
یا دنبال کسی که رب درست و حسابی درست میکنه.
زمستون : روشن کردن بخاری
بهار: تمیز کردن جاهایی که حتی یادت نمیاد وجود داشتند.
تابستون: قطع شدن اب و برق
خونه شما، فصل ها چطور خودشون رو نشون میدند؟؟
با تمام اینها، این فصل رو هم سر میکنیم
و در کنارش، یه چایی هم سر میکشیم
یه بار این پست رو گذاشتم و با خودم گفتم از اونجایی که کانالهام زیاد شدند، باز هم بزارم.
پس اگه اون یکی رو ندید، از اینجا میتونید ببیند.
سلام دوستان بیانی من. چه اونهایی که رفتند، چه اونهایی که هستند. احوالتون چطوره؟؟ من همون طور که گفتم موتور ام و در حال گاز دادن به این ور و اون ور هستم. بعضی وقت ها هم بنزین تموم میکنیم و میوفتیم رو تخت یعنی میرم پارکینگ یا میریم پمپ بنزین البته بعد اذان.