خوابم میاد

چایی؟؟

به نام خدای همیشه بیدار

سلام سارا زی زی بلاسم صحبت میکنه

به سرزمین من خوش اومدید

بسی خوابم میاد ولی نمیتونم بخوابم

چایی میل دارید؟؟

از کتاب ها و انیمیشن ها

و یکمی هم از گذر  زندگیم پست میزارم

ممنون که بهم سر زدی :)

 

 
 
 
 

.

 

F

heavy

linkin park

 

 

اینجا هم هستش

این اهنگ رو خیلی دوست دارم

و همونی که تو قسمت درباره وب نشتم

موزیک باکس هم ساخت فرهان میباشد

  • ۳۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 31 Shahrivar 00

    باهم قلاب بافی کنیم؟؟؟

    میدونی اینجور پست هایی که مثل ولاگ یا خاطره نویسی اند رو خیلی دوست دارم. انگار فقط یه قسمت خاص رو از دل خاطرات رو در اوردی و داری تقدیم بقیه میکنی.

    خب میخوام هرچی از تجربه قلاب و قلاب بافی دارم رو باهاتون به اشتراک بزارم.

  • ۰ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 21 Mehr 03

    چای کیسه ای 37

    اکتبر امسال برای من کلا عجیب شروع شده.

    ۱. تبریک زود هنگام هالووین به اسرا.ییل توسط کشورم.

    شباهت عجیب اسکلت جک و جمال واپر از Twisted Wonderland به گوجو و گتو از مانگا jujutsu Kaisen. الان باید این دو تا ( گوجو و گتو) رو اینجا هم تحمل کنم. 

    ۲. بالاخره وارد عادت ماهانه شدم. اصلا سر وقت نمیاد. 

    لیک شدن یه عالمه اطلاعات از فصل نهم وینکس کلاب.

    ۳.تعطیل شدن، تنها دو تا کلاس هفته بعد پیش رو که خیلی رو اعصابه و من هم حوصله برگشتن به خونه رو ندارم.

    منتشر شدن یکی از سنگین ترین چپتر های سگهای ولگرد بانگو یعنی چپتر ۱۱۹. بالاخره داره یه چیز هایی معنی پیدا میکنه.

    روز دوست پسر هم هست.

    بقیه ش رو خدا به خیر کنه خخخ.

    ۷. زنجان گردی

    ۸. سولو سوم لیسا

    ۱۱. سولو جدید جنی به اسم مانترا، اعلام نتایج کارشناسی و قبولی خواهرم و دختر خاله ام، تموم کردن کتاب دوم انشرلی، تموم کردن انمشین مانکی کید.

    اره دیگه تا آخرش یه عالمه اتفاق خوب بیوفته انشالله.

    ۱۲. تولد سی سالگی دریم ورکس 

    ۱۴. اولین برگشت به خونه

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Thursday 12 Mehr 03

    با من ورزش کنید ورژن تابستانه 1403

    خب من چون خیلی هیجان زده بودم که بهتون خبر قبولیم رو بدم. دیگه یادم رفت. لینک بعضی چیز ها رو برای تون بزارم که شاید دوست داشتید. ازشون استفاده کنید که با تشکر از شرلی عزیز، بهم یاد اوری شد.

    خب اول از همه ورزش، همون طور که از این پست میدونید. من با یه اپ ورزشی کار میکنم. عکس ش رو برای تون میزارم.

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 7 Mehr 03

    تابستان 1403 خود را چگونه گذراندید؟؟

    سلام بیانی ها عزیز. تابستان 1403 نیز تمام شد. امسال تا جایی که توانستم از این تابستان کار کشیدم ولی با خودم میگویم کافی نبود چون در بعضی جا ها احمال کار کردم که برای من شرم اور است. اما خوشحالم که به جایی رساندم شان.

    ورزش این تابستان خیلی خوب بود. البته به جای کاهش وزن، کاهش سایز کردم. از روی عکس ها و لباس هایی که داشتم میتوانم بگویم که چربی ها از جای بد مثل شکم به جای خوبی مثل ماهیچه ها رفته اند. شروع خوبی ست. به نظرم برای کاهش وزن باید روی تغذیه ام کار کنم. 

    یک خبر خوب دیگر هم دارم. کارشناسی ارشد در  عین ناباوری قبول شدم. خودم هنوز که هنوز باورم نمیشود که پرونده کارشناسی را تازه بسته، دارم مال ارشد را باز میکنم. اینبار قرار است به استان دیگر بروم. یعنی زنجان. کارشناسی در استان خودمان در شهر تبریز بود. که حدود دو ساعت با شهر بنده فاصله داشت. اما زنجان حدود پنج ساعت راه دارد. امیدوارم ارشد را به خوبی تمام کنم و مثل کارشناسی بهش  گند نزنم. البته کارشناسی را در اواخر به خوبی جمع کردم. ان معرفی به استاد را یادتان است، خیلی راحت بود فقط کاغذ بازی اش ناراحت کننده بود ولی هم ساده گرفت و هم نمره را همان لحظه داد.

    خیلی قلاب بافی کردم و در پست های اینده قرار است بهتان مفصل نشان دهم. نمیگذارم مانند پست خیاطی شود. نگران نباشید.

    متاسفانه به ICDL خیلی نپرداختم و تاجایی word را یاد گرفتم. یکی از دلایلی که میخواهم این حرفه را یاد بگیرم. مهم بودن ش در استخدامی هاست. شاید این شش ماه توانستم به پایان برسانم ش. 

    دنبال حرفه نویسندگی هم رفتم و دلیل اینگونه نوشتن هم همین مورد است. یکی از منابعی که پیدا کردم. توصیه کرده بود بهتر است متن بدنه به زبان معیار باشد. ان زبانی که معمولا مینوشتم زبان گفتار بود. از طرف دیگر اگه وارد محتوا نویسی شدم هم، یاد گرفتن اینگونه زبان خوب است. قرار است دیگر اینگونه بنویسم. امکان دارد اوایل برای من و شما سخت باشد ولی تمرین خوبی است. اگه نظری داشتید مثل همیشه نظر بدهید. لازم نیست به زبان معیار بنویسید. داشتم میگفتم، برای نویسندگی به دنبال خیلی منابع رایگان گشتم و در اخر یک کانال خوب، اواخر شهریور در تلگرام پیدا کردم که از دو هفته پیش شروع دوباره داشته است.

    قرار بود  انمشین و نقاشی هم انجام بدهم که به در های بسته خوردم ولی در نهایت برای ان هم یک منبع پیدا کردم. ولی از انجایی که خوداموز پیش میروم. به کندی پیش خواهد رفت. برای انیمشین منبع دارم ولی هنوز شروع اش نکردم به خودم گفته ام باید نقاشی ام را  درست کنم، بعد. شاید هم به سراغ ش نرفتم. نیمیدانم. به ارایش هم یک نظر انداختم و یک ویدیو خوب در یوتوب پیدا کردم که برای تمام سال ام مناسب و مفید بود ولی یک خط هم بر روی چشم مانم نکشیدم. :/ 

    از طرف دیگر پست های کتابخوانی و فیلم ام را تکمیل کردم. امیدوارم از توضیحات و معرفی اش خوشتان بیاید. سعی کردم مفید، جالب و بدون اسپویل باشد. رانندگی را هم کمی تقویت کردم ولی هنوز راه دارم. در پارک کردن خیلی مشکل دارم. فقط میتوانم ماشین را برانم. خخخ. زبان انگلسی را هم یک نیم نگاهی کردم ولی ان هم هنوز جا تمرین دارد. سعی دارم امسال ایتلس ام را بگیرم.

     باز هم قرار است در این بیان باشم و پست هایی بگذارم. پس امیدوارم شما هم به دیدن ام بیاید. البته من هم باید به دیدن تان بیایم.

    + من خودم جز کسایی هستم که از موضوع تابستان خود را چگونه گذراندید بدم میاد. بعد اسم پست م رو این گذاشتم.

    ++ دوستان تو نظر دادن راحت باشید ها مثل همیشه بنویسید. من فقط دارم تمرین میکنم. یهو دید به تنظیمات کارخونه هم برگشتیم. نگران نباشید. متن ش رو از قبل نوشته بودم.

  • ۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 31 Shahrivar 03

    چشنواره فیلم و سریال های تابستونی من 1403

    با خودم گفتم من که کتاب ها رو تو یه پست لیست میکنم. خب چرا فیلم و سریال ها رو نکنم. اینجوری همون پست دیده میشه و هم دوست هاش و کاغذ یعنی پست حیف نمیکنم. خخخ. میدونی این جوری یه پست در مورد یه چیز نوشتن خیلی بهتره چون باعث میشه اون موضوع بهتر دیده بشه ولی لیست کردن چند تا موضوع  تو یه پست، بد نیست.

    خب پس مثل چالش کتابخونی تابستانه. میخوام یه سری از فیلم و سریال هایی که از تابستون قبلی تا الان نگاه کردم رو بهتون معرفی کنم. امیدوارم دوست ش داشته باشید.

  • ۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 24 Shahrivar 03

    چالش کتاب های تابستانه 1403

    خوش اومدید به چالش کتاب های تابستانه امسال. این چالش رو سال پیش هیرایی جون شروع کرد و از اونجایی که پارسال باهاش خیلی حال کردم. با خودم گفتم که  همیشه برای معرفی کتاب هایی که اون سال خوندم، این چالش رو انجام بدم.

    شما هم اگه دوست دارید میتونید تو این چالش شرکت کنید. کافیه کتاب هایی که امسال خوندید رو بهمون معرفی کنید و نظرتون رو در موردش بگید.یعنی به صورت رسمی از همه دعوت میشه.

    من قراره یه هفته در میان و دو بار تو همون هفته، از کتاب هایی که خوندم، در موردش برای تون بنویسم. 

    امیدوارم از کتابهایی که خودندم خوشتون بیاد و  شما هم بهش یه نگاهی بندازید. بله کمیک هم دارم.

  • ۷ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 16 Shahrivar 03

    چای کیسه ای 36

     هیچ کس، هیچ احدی.

    وضعیت پستهای من:

    این یه عکس از وضعیت بازدید پستهای بنده است:

    میبینی چطور میتازه. هر وقت نگاه ش میکنم حس میکنم همین الان که بیاند اینجا رو ببندند. نظرات داشت، خیلی هم استقبال شد ولی نظرات ش دیگه داشت اذیت کننده میشد. یکی میگفت از کجا پیدا کنم. یکی میگفت از اون خشن ها معرفی کن. بنده هم اصلا تو فکر یه پست دیگه از بی ال ها نیستم. 

    این هم وضعیت پستهای ناکجا آباد موعود ام:

    امیدوارم پستهای انالیز طوریم، مثل پست بی ال خوب بتازه. خخخ. اگه نشد هم پستهای دیگه ام خوب بتازه:""""""""""""")

    قضیه میم بالا رو هم میدونید دیگه. برای کسایی که نمیدوند، هردوشون تیراندازهای المپیک امسال هستند. سمت چپی یه خانم از کره است که یه لنز و یه کاور برای تیراندازی بهتر، استفاده کرده و سمت راستی هم یه اقا از ترکیه است که با یه دست تو جیب ش، اومده و مدال نقره رو هم برده. فکر کنم خانمه چیزی نبرده وگرنه جایی مینوشتند.

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 17 Mordad 03

    هشت سال با ناکجا آباد موعود

    دیروز، هشتمین سالگرد ناکجا اباد موعود بودش. به خاطر همین از همین تریبون اعلام میکنم که قراره یه عالمه پست ازش بزارم. راستی اینها هم تبریک از طرف عوامل مون.

    توتیتر رسمی، این توییت رو منتشر کرده.

    دموزو پوسوکا، گرافیست مانگا مون. دو تارت کشیده. یکی با پله ها عدد هشت رو کشیده و گفته که امروز، روزی که هشت سال از سری ناکجا اباد موعود میگذره! ممنون از حمایت های امسال تون.

    و اون یکی هم اما و نورمن عدد هشت رو با دست شون درست کردند و ری هم با جلد هشتم.

    ناکجاابادموعود

    این هم فکر کنم از طرف نویسنده مانگا مون باشه. نوشته که امروز، هشتمین سالگرد شروع سری هست. ممنون که این همه سال عاشق کار م بودید! از طرف ایزومی سنسی یه تصویر یادبود بهمون رسیده! بجز این، رویداد های دیگه ای هم تو راهه.... یه نسخه تلویزیونی خارج از کشور هم دست ساخته! لطفا منتظر ش باشید!

    مننظورش از حرف اخری شون. نمیدونم چیه. ولی من منتظر همچین چیزی نیستم. راستی، ایزومی سنسی دیگه کیه؟؟

    ممنون از نگاه تون. این روز رو پساپس بهتون تبریک میگم. چه جدید اومدید. چه قدیم. بیاید یه بار دیگه این مانگا باحال رو باهم بخونیم.

    طبق معمول اون یکی پست های  ناکجااباد موعود که ده بار برای تون مزارم.

    معرفی اثر و چیز های دیگه اش.

    تا کجا انمیت شده؟؟

  • ۱ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 13 Mordad 03

    با من ورزش کنید ورژن این سال تحصیلی.

    بعد از این پست. راشلی ازم پرسید که الان که میری دانشگاه. باز هم ورزش میکنی؟؟ و خب الان اومدم که به این سوال جواب بدم.

    همون طور که از پست قبلی میدونید، من سه کیلو با این اپ، حدود یه ماه، وزن کم کردم. ولی اون سه کیلو اخر ماه به خاطر استراحت و پتانسیل کم بدنم برگشتند.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 17 Tir 03

    قند (سولو لیسا)

    شما رو نمیدونم ولی تو ترانه سولو جدید لیسا، هر وقت میگفت یعنی میخوند:

    "لیسا میشه بهم ژاپنی یاد بدی؟ های های."

    یاد این خاطره پست میوفتم خخخ.

  • ۳۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 9 Tir 03

    چای کیسه ای 35

    تو خونه ما فصل ها چطور میاند.

    پاییز : یا مامان خودش رب درست میکنه

            یا دنبال کسی که رب درست و حسابی درست میکنه.

    زمستون : روشن کردن بخاری

    بهار: تمیز کردن جاهایی که حتی یادت نمیاد وجود داشتند.

    تابستون: قطع شدن اب و برق

    خونه شما، فصل ها چطور خودشون رو نشون میدند؟؟

    با تمام اینها، این فصل رو هم سر میکنیم

    و در کنارش، یه چایی هم سر میکشیم

  • ۵ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 2 Tir 03

    کانالهای یوتوب دوستداشتنی من ۲

    یه بار این پست رو گذاشتم و با خودم گفتم از اونجایی که کانالهام زیاد شدند، باز هم بزارم.

    پس اگه اون یکی رو ندید، از اینجا میتونید ببیند.

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Tuesday 25 Ordibehesht 03

    چایی در کنار انیمشین 5

    چرا هر کی میرسه یه گیری به ماه میده ؟

    خانه جغد یه روز موعود بود که خورشیدگرفتگی شد و یه اخرت زمان برای خودش بود.

    امفیبا، داک تلز، گیسوکمند تو همه شون یه اتفاق بد تو کسوف افتاده. همه اش هم، تقصیر ماه هستش. حتی سگهای ولگرد بانگو هم از بس به ماه کامل اشاره کردند که اخرش گریبان گیر شون شد.

    گورو هم دزدی ش مثل این بود که از جعبه شکلات، اون شکلات جذاب رو ور داشتی. عملا نویسنده یادش رفته بود، نبود ماه برای زمین، یعنی چی.

    من هر وقت بهار میرسه، هوس سریال " شوالیه ماه" میکنم. چرا؟ چون دو، سه سال پیش، همین روز ها بود که نگاه ش میکردم. از طرفی هم اولین سریال بود که منتظر قسمت بعدی ش بودم. قبلا ها یا منتشر شده بود یا تو تلویزیون.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 19 Ordibehesht 03

    شرک بروی یخ

    خبر داشتید، قراره شرک 5 بیاد. البته تا 2026 شاید خبری هایی ازش بشه.

    چون شرکت دریم ورکس، از خیلی وقت پیش تصمیم گرفته، هر سال 2 تا انمیشین سینمایی بده و با یه بررسی میشه گفت

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 8 Ordibehesht 03

    چایی در کنار انمیشین 4

    با من در مورد اینکه پسر نمیتونه فلان کار زنونه رو بکنه یا نمیتونه ارایش کنه یا در مورد گی و لزبین، بحث نکنید.

    من با این اساتید بزرگ شدم، عزیزان. 

    IF YOU KNOW, YOU KNOW

  • ۶ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Saturday 1 Ordibehesht 03

    من موتور ام تو چطوری؟؟

    سلام دوستان بیانی من. چه اونهایی که رفتند، چه اونهایی که هستند. احوالتون چطوره؟؟ من همون طور که گفتم موتور ام و در حال گاز دادن به این ور و اون ور هستم. بعضی وقت ها هم بنزین تموم میکنیم و میوفتیم رو تخت یعنی میرم پارکینگ یا میریم پمپ بنزین البته بعد اذان.

  • ۴ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Monday 20 Farvardin 03

    چای کیسه ای 34

    یه خاطره از تمیزکاری دارم برای تون که تو حین تمیزکاری به مامان تون نگید که مهمون میاد زیر تخت من رو نگاه کنه؟؟ ایش.

    اینجوری که روزی مامان من، دوستان همکارش رو دعوت میکنه و طبق معمول همه جا رو تر تمیز میکنیم، وسایل لازم میخریم و یه عصونه ای هم درست میکنیم. خلاصه مهمون ها میاند، پذیرایی انجام میشه. در این حین یکی از مهمون ها پیشنهاد میده که ضبط رو باز کنیم. از شانس هم سی دی اهنگ های جدید هم داشتیم ولی چون خیلی وقت بود که ظبط باز نکرده بودیم و ذهنم به تمیزی اونجا خظور نکرده بود. یکمی گرد و خاک داشت. خلاصه ظبط رو باز میکنیم و رقصیم.

    هیچی، بعد مهمونی.

    مامانم گفت چرا اونجا رو تمیز نکرده بودی؟؟

    من هم گفتم که یادم نبود و کسی هم متوجه ش نمیشد.

    مامانم: نمیشد؟؟ خیلی هم شدند. همه شون چشم دوخته بودند به گرد و خاک اونجا.

    هیچی دیگه از این به بعد هر وقت مهمون داشتیم دیگه تا جایی که میتونستم همه جا رو تمیز میکردم.

    شما هم پاشید برید زیر تخت ها یا زیر فرش ها رو یه دور دیگه جا بزنید تا قبل از شما، چشم مهمون بهش بخوره.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Sunday 27 Esfand 02

    چای با طعم کمیک بوک 11

    دارم در مورد نکته جالب چپتر ۳۸ که یکی از OVA های انیمه ی خادم سیاه، صحبت میکنم.تو این قسمت یه مهمونی و یه معما در پیش داریم. جالبی این قسمت چیه؟

    اون کاکتر که هی بهش میگفتند، نویسنده ماهر و اون کسی نبود جز خود آرتور کانن دویل، نویسنده سری رمان های شرلوک هلمز که وارد یکی از رمان های آلن ادگار پو شده. 

    اگه می‌پرسید چطور؟؟ اینطوری که اول این قسمت، نویسنده خودش رو یه دکتر که بعضی وقت ها نویسندگی میکنه، معرفی میکنه و جدید ترین اثر ش هن به تازگی چاپ شده، این اثر تو همون قسمت، تو روزنامه ای که شیل دست ش بود، نشون داده میشه.

    این اثر، چیزی نیست جزء "مطالعه در اسکارلت" یا" اتود در قرمز لاکی" که اولین رمان از سری داستان های شرلوک هلمز بوده.

    و در طی حل معما تو قسمت، یه بار اسم ش رو میبینم که اسم ش " آرتور" هست.

    در نتیجه این نویسنده ماهر این قسمت کسی نیست جز آرتور کانن دویل نویسنده داستان های شرلوک.

    حالا قسمت دوم، حرفی که اول زدم. راست ش این حس منه.پس اگه حس کردید اشتباه بهم بگید. داستان این قسمت، مربوط به خود رمان "گربه سیاه" ادگارد آلن پو میشه. تو این رمان شخصیت‌ ها پشت در های بسته کشته میشند.

    و آرتور تو همین داستان و داستان های دیگه از شرلوک اسم پو یا کارکتر های داستان ش رو اورد و به پو لقب " یه مدل برای تمام زمان" رو داده.

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Friday 18 Esfand 02

    چای با طعم کمیک بوک 10

    یه چیز جالب در مورد مانگا ناکجا اباد موعود، البته سه چیز جالب.

    اول ش اینکه مانگاکا این اثر همراه مانگاکا اثر یونا در سپیده دم، تقریبا تو یه ماه گفتند که داریم به اخر های اثر مون میرسیم ولی اما خانم اینا بعد یه چند ماه تموم شدند ولی یونا خانم همچنان ادامه داره.

    دومین ش هم اینکه  این اثر با اثر شیطان کش، جز پروفروش ترین مانگا های سال انتشار خودشون بودند و نکته جالبتر ش اینکه تو هردو بچه هایی بودند که با شیاطین میجنگیدند ولی کسی که انیمه موفقی داشت، به پاس شرکت شون، شیطان کش بود.

    سوم ش، خود نویسنده اثر گفت که داستان رو با الهام از داستان پیترپن، نوشته.

    حالا که تا اینجا اومدید، پست های قدیمی م در مورد ناکجاآباد رو هم یه مروری بکنید.

    این معرفی کامل ش. این هم راهنمای مانگاش. از شیطان کش. این چایی و اخر این پست رو داشته باشید.

    تا پست های دیگه از این دو اثر، بدرود :)

    سعی میکنم خیلی دور نشم. خخخ.

     

  • ۲ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Monday 30 Bahman 02

    چای کیسه ای 33

    فقط اونجای رمان خوندن که نویسنده بالاخره مشخصات کارکتر رو میده مثل رنگ مو.

    مثلا من تو کتابخانه نیمه شب، شخصیت رو با مو های قرمز تصور کرده بودم که یهو نویسنده گفت مو هاش سیاه.

    حالا بیا اون رو درست ش کن.

    این هم تعریف و تمجید وی در موردش.

    امسال، این کتاب رو دست یه دختری تو مینی بوس خوابگاه مون، دیدم. بهش گفتم خیلی کتاب خوبی و انتخابت درسته :)

    اون لحظه فقط به این فکر کردم که اگه مشکلی داره، مشکل ش حل بشه.

    حالا یکی دیگه.

    فقط اونجای انمیشین/ انیمه نگاه کردن که شخصیت مورد علاقه ات مییره  یا حالا اخرش قول یه چیزی رو میدند که بعدا مشخص میشه ولی نه تنها قسمت و فصل بعدی نداره بلکه منبع ش فیلم نامه اش، نه ناولی نه بازی، هیچی. خودتی و خودت.

    مثلا ما چند سال پیش انمیشین لولی راک رو نگاه میکردیم، اخر فصل دو، شخصیت مورد علاقه بنده، خودش رو فدا میکنه و میمیره، اخر فصل دو هم این نوید رو میداد که فصل بعدی در کار هست ولی اون فصل نه تنها نیومد بلکه هیچ کس یا هیچ چیز نیست که بگه خب بعدش چی :"

    راستی، انیمه یوری در یخ، بقیه اش اومد؟؟؟

    یکی دیگه هم بگم.

    فقط اونجا که یه ساعت مونده به امتحان میفهمی که امتجان هم شفاهی و هم کتبی ولی تو برای کتبی ش اماده بودی.

    بدتر شد که.

    یکی هم شما بگید.

  • ۳ نفر میخوان بگن که.....
    • سارا زی زی گولو بلاسم
    • Wednesday 25 Bahman 02