من بعد نوشت مطالب مربوط به اخرین کتاب تابستانه ام تو این پست.

تصمیم گرفتم برای امسال، سری کتابهای انه شرلی رو شروع کنم.

پس این پست چالش کتابخوانی تماما اختصاص به انه شرلی و ماجراجویی هاش داره.

این وسط مثل همیشه کمیک هم خوندم که تو یه پست دیگه، برای تون معرفی میکنم.

سعی کردم معرفی و بررسی مثل همیشه بدون اسپویل باشه

پس بریم سراغ انه

انه شرلی با  8 جلد کتاب  یکی از سری های محبوب ادبیات کانادا نوشته لوسی مود مونتگمری هست.

فکر کنم کمتر کسی باشه که انه شرلی رو تو ایران نشناسه، مخصوصا اگه الان بالای 18 سال شده باشید.

تو این هشت کتاب، ماجراجویی های دختر یتیمی به نام انه شرلی رو میخونیم که هر کتاب مربوط به دوره ای از زندگی پر فراز و نشیب این دختر رویا پرداز در جزیره پرنس ادوارد هست.

لوسی مونتگمری که نویسنده این سری داستان هست، عناصری مشابه رو به شکل هنرمندانه ای در هر کتاب به کار برده. به نظرم جالب ترین شون، توصیف طبیعت اطراف ش، جوری که میتونید به عنوان تقلب، تو انشا تون استفاده کنید. با این حال، این توصیفات خیلی هست چون اون زمان تعریف طبیعت اطراف به نوعی مد نوشتاری بوده در حالی که تو اثار امروزه این توصیفات کمتر دیده میشه، پس باید وقتی بهشون رسیدید با تمام نیرو تخیل تون، صبر پیشه کنید و ازش لذت ببرید، چون حیف که از چنین تعریف های با صفایی الکی رد بشید.

یکی دیگه از عناصر، به کاربردن عنصر مرگ و زندگی هست. در هر کتاب افراد یا حییونات محبوبی رو از دست میدیم ولی در کنار ش کودکی به دنیا چشم باز میکنه یا امیدی در دلی کسی شکوفه میشه و به نوبه خودش جشن میگیره. در واقع به سوال اینکه ایا مرگ یک مهبت است یا یک ترس ناگریز، به سبک خودش جواب میده.

در کنار این موارد میتونید به حضور خاطرات، ارزو ها، تخیلات و سرگذشت لوسی در شخصیت های کناری یا خود انه رو ببنید. اگه به ویکی پدیا سر بزنید یا به کتاب یادداشت های شحصی مونتگمری دسترسی داشته باشید، میتونید این عناصر رو بهتر و بیشتر ببنید.

همچنین میتونید اتفاقات تاریخی، مذهبی و فمنیستی هم لابلای شون ببیند مثل حق رای دادن و کار کردن زنان.

اخرین عنصری هم که میخوام بهش شاره کنم. که به نظرم فقط دو کلمه است: دو قلو ها.

خب صحبت در مورد لوسی بسه، بریم سراغ انه شرلی.

کتاب اول: انه در گرین گیبلز. 

به احتمال خیلی زیاد، بیشتر ما انه رو با همین کتاب اول میشناسیم چون همه مون انیمه  کلاسیک انه در گرین گیبلز رو دیدیم، نه؟

این کتاب سراغاز انه شرلی، رویا پرداز و پرحرف داستان هست که شامل خاطرات قبل از اومدن به اینجا و زندگی ش در کنار کاتبرت ها در گرین گببلز رو روایت میکنه.

داستان خیلی ناز و پر از تخیلات زیبا دخترونه در مورد دنیا پریان، پر از ارامش و دوست های دخترونه و زنونه است، من عاشق وقتی هایی ام که در مورد دستور پخت همدیگه از هم تبادل نظر میکنند، هستم.

در کنار این همه زیبایی، از سختی ها، شلوغ کاری ها و زرنگ بودن یه دختر یتیم با موهای قرمز گفته میشه. که یکی از یکی دیگه بامزه تر و باعث تجربه جدید در انه میشه که دیگه تو جلد های بعدی این اشتباهات رو نمیکنه، عوض ش اشتباهات و تجربه های جدید به دست میاره.

اون با اینکه دختری از اون سوی اب هاس ولی باز هم تو دل همه ، به نوبه خودش شکوفه عشقی با تخیلات و حرف هاش میکاره که واقعا انکار ناپذیره مخصوصا تو دل گیلبرت، خخخخ.

از این کتاب اقتباص های سریالی یا فیلیمی زیادی هست. با این حال فکر نکنم هیچ کدوم شون به انیمه کلاسیک ش برسه.

من سر این جلد تمام تلاشم رو کردم که یادم بره چه اتفاقاتی قراره بیوفته مخصوصا در مورد رابطه آنه و گیلبرت.

همین که بقچه ش میکردم میزاشتم یه جا و از داستان، سوتی ها، خیالات و رابطه های آنه فیض می‌بردم.

خود انه میرفت اون بقچه رو باز میکرد و من هی یادشون می افتادم. خخخ.

ولی با این حال خیلی دوست داشتم جلد اول رو حتما بخونم و یادم بیاد که چه اتفاقاتی افتاد و الان کجا هستیم، با اینکه هزاربار انیمه کلاسیک ش رو دیدم و تمام صحنه هاش رو مو به مو یاد بود. ولی کتاب یه چیز دیگه است. 

شخصیت مورد علاقه ام از کتاب، خانواده کاتبرت که تو هر جلد با نقش ریزی که دارند، دیدن شون برام فرح بخش.

نقل قول: تو عیب های خودت را قبول داری، اما همیشه امیدواری که دیگران باتو هم عقیده نباشند.

 

کتاب دوم: انه شرلی در اونلی

این کتاب در مورد اتفاقات گرین گربلز بعد از  مرگ متیو کاتبرت رو روایت میکنه.

همون طور که از پایان کتاب اول فهمیدید، انه قراره معلم روستای خودشون بشه. پس با خانم معلم شرلی میتونید همراه باشید تا با سختی های یه خانم معلم جوان تو این دو سال تدریس ش با بچه های یکی شلوغتر از دیگری، اشنا بشید.

همچنین شما میتونید عشق انه به بچه های کلاس ش، اونلی و همسایه هاش رو بیشتر ببنید.

علاوه بر پیشرفت رابطه دوستی و قدیمی که با دایانا و گیلبرت داشته، میتونیم پیشرفت وحس مادرانه انه در تربیت دوقلو هایی که قراره تو این داستان اضافه بشند رو ببینیم. با این حال اون یه مامان و معلم کوچولو هست و ممکنه خطا هایی هم انجام بده ولی نگم که  یکی از دوقلو ها مثل کلمه شر میمونه.

در کنار اینها، شخصیت مورد علاقه من دوشیزه لوند هست. شخصیت پردازی و زندگی که لوسی برای لوند نوشته بود واقعا زیبا، درداور و در عین حال درس زندگی میداد که خودخواه نباشیم. چون از کجا میدونیم که شاهزاده گمشده ما هم روزی از راه بررسه.

ماجرا خانم لوند با انه قسمت های مورد علاقه من از این کتاب و در کنار یه لیوان چای، خیلی خوش گذشت. تو بخشی از این ماجراجویی، آنه که داره میگه زندگی دوشیزه لوند خیلی شاعره است. لوسی که، نمیدونم با چه ذوقی این دیالوگ ها رو برای آنه نوشته، همون لحظه با استفاده از ماریا، شخصیت اصلی خودش رو دیس میکنه. خخخ. اینجور بودم که، لوسی داری چیکار میکنی ؟؟؟ خخخ.

نقل قول: بیشتر مردم نمی توانند حرف های ادم را درک کنند؛ پس صحبت کردن با انها فایده ای ندارد.

 

کتاب سوم: انه شرلی در جزیره

بعد دوسال تدریس، پیچ زندگی انه تموم شده و حالا میتونه  اون ور پیچ رو ببینه که دانشگاه قرار داره. قراره انه عزیزمون وارد دانشگاه بشه.

این جلد در مورد دوران دانشجویی آنه است. از سختی های دوری از خونه و دوستان ت بگیر تااااااااااا سختی های خونه خوب پیدا کردن برای این دوران. به نظرم این جلد به بزرگترین تغییرات هر فرد مخصوصا دانشجو ها اشاره میکنه مثل دوره عاشق شدن، از دست دادن دوستان مدرسه ای، تغییر محیط و اطرافیان که داشتی، تغییرات خیلی زیاده و درد مثل چایی زنجبیلی انگار که نبات نریخته باشی، خودش رو نشون میده.

این جلد یکی از جلد های مورد علاقه بنده است به قدری که میتونم توش زندگی کنم.

شخصیت مورد علاقه ام  فلیپینا و خاله جمزینا ست و خونه مورد علاقه ام خونه پتی که دلم میخواد خونه رویایی من باشه. اصولا خونه ها تو داستان های انه هم یکی از عناصری که لوسی ازشون به خوبی استفاده میکنه.

راستی، همون طور که گفتم در مورد دوره عاشقی قراره حرف بشه که انه هم این دوره رو در کنار دوستان ش داره. با اینکه قسمت های عشقی آنه یکم روی اعصاب بود ولی خب حق ش بود و از،طرفی هم باید یه تجربه ای میشد برای ش.

با اینکه میدونستم قراره آنه اخرش با کی باشه ولییییی لوسی جون چیزی کم نمیزاره، به همین دلیل با تموم کارهای انه، باز هم خوندم ش.

راستی یکی دیگه از قسمت های جالب این قسمت، در مورد گذشته انه است، پس بهتره این جلد رو از دست ندید.

نقل قول:با نگاهی مسحور و عاشقانه اطرافش را تماشا کرد، گوسس از نگاه او وطن، زیباترین نقطه دنیا بود و اهمیتی نداشت که زیر اسمان نقاط دیگر، چه مناظر شگرفی خفته بودند.
 

کتاب چهارم: انه شرلی در ویندی پاپلرز

بعد تموم شدن دانشگاه، حالا نوبت کار. کار هیچ وقت تمومی نداره. این بار انه قراره به عنوان مدیر یک مدرسه در روستایی دیگه به نام ویندی پاپلز باشه.

در کنار مدیر بودن، معلم هم هست و قراره، فکر کنم حدود چهار سال، اینجا تدریس کنه به خاطر اینکه نامزدش، قراره یه چهار سال درس طب رو بگذرونه و به عنوان خانم دکتر بره خونه بخت.

این جلد، با جلد های دیگه، یه فرق بزرگ داره و اون هم شیوه داستان سرایی ش هست. اینبار لوسی خواسته یکم تغییر ایجاد کنه. به خاطر همین، بیشتر قسمت های این کتاب، به شکل نامه نگاری از زبان انه نوشته شده. 

ممکنه حین خوندن کتاب، با کلمات: بخشی سانسور شده یا برگرفته از نامه انه، مواجه بشید ولی اصلا تعجب نکنید. این کار از طرف ناشر یا مترجم نیست، این کار، کار خود لوسی، نویسنده گرامی مون هست.

اول ش ممکنه برای تون کمی سخت باشه،من اولین و تنها کتابی که به این سبک خونده بودم، داستان بابا لنگ دراز بود،  ولی  رفته رفته بهش عادت میکنید و ازش لذت میبرید.

ولی نگران نباشید، بعضی قسمت هاش هم وجود داره که نامه ای نیست و شکل قبلی خودش رو داره.

من این جلد رو خیلی کم دوست دارم، وقتی میخوندم ش حس خفگی بهم میداد یا حس این که لوسی این جلد رو از روی نامه های هیتر هاش نوشته باشه مخصوصا خانواده پیرینگل.

چون هیتر ها تو نامه هاشون  میگفتند که خیلی همه چیز  رویایی و اسون به دست میاد ولی با این حال به گفته خود لوسی، از اینکه تونست همچین کتابی بنویسه و عده ای رو به زندگی امیدوار کنه هم خوشحال بود.

به نظرم شخصیت های اعصاب خود کن خیلی زیاده با این حال قهرمان داستان ما قبل از اینکه وارد کتاب اول بشه، بدتر از اینها رو هم دیده و با تجربه ای که تو این سه جلد داشته، میدونه که چطور دونه عشق رو تو دل شون بکاره. حتی برای دیدن زیباترین گل باغچه هم به صبر و زمان زیاد نیاز دارید. پس با انه همراه باشید.

شخصیت های مورد علاقه من از این جلد، کترین بروک و الیزابت کوچولو. نکته جالب این دو شخصیت اینکه، کترین شخصیت مقابل انه است و الیزابت، شخصیت مقابل لوسی، نویسنده کتاب، هست. 

نقل قول: اصلا دوست ندارم کتابی را که عاشقشم، امانت بدهم...چون به نظر می اید هیچ وقت مثل اولش برنمی گردد....

 

جلد پنجم: انه شرلی در خانه رویا ها

بالاخره انه خانم عروس شد و رفت خونه بخت. :""""""")

مثل یه مادر که بچه ش رو عروس بردند، داشتم اول داستان گریه میکردم. تو این جلد قراره زندگی مشترک زوج اصلی و موردعلاقه ام رو در خانه ای در بندر فور ویندوز رو بخونیم.

این جلد، بهترین جلد تو این سری. یعنی اوج دوست داشتن، اوج زندگی، تمام عناصر داستان یه رنگ بینظر به خودشون میگیرند و بهت اجازه نمیدند، کتاب رو بزاری زمین. باشه دیگه دارم زیاده روی میکنم.

اول کتاب خیلی ناز و دوست داشتنی و عاشقانه شروع میشه و واقعا هدیه زیبایی که لوسی به طرفداران این زوج داده. روابط شون، عشق شون، کار هاشون و .... اونجا بهشت شون هست، باور کن. البته اگه کار بزاره.

همون طور که گفتم اوایل داستان خیلی گوگولی ولی قراره تو نصف دیگه داستان سوپرایز پشت سوپرایز داشته باشید، اصلا نمیدونید از کجا خوردید. مثل همیشه.

مثل همه جلد ها ما شخصیت های جدید داریم که به نظرم لوسی تمام عشق ش رو برای ساخت شون کرده.تمام مدتی که این جلد رو میخوندم، به نظرم میومد دارم یه نسخه دیگه از کتاب پیتر و وندی اثر جمیز بری رو میخونم، نه یه نسخه کپی، یه نسخه کاملا جدید و اقتباص شده تو دل زندگی انه. قبل از اینکه خواننده های همیشگی وب از دستم ناراحت بشند که لطفا همه چیز رو به این کتاب بچگونه ربط بدی، با تشکر از زینب دمدمی، یکی از دوستان بیان، فهمیدم که لوسی طرفدار پراپاقرص جمیز بری بوده.

به نظرم لوسی این شخصیت ها رو با تمام عشق ش به این نویسنده نوشته، جوری که حس میکردم حس میکردم لوسی، جیمز بری رو ور داشته و با کمی مخلوط کردن با جمیز هوک داستان پیتر و وندی، جمیز خودش رو ساخته، در واقع لوسی با اینکار خواسته با کمک انه با جمیز بری، ماجراجویی کنه، همون طور که با الیزابت از جلد قبلی با انه همراه شد.

در مورد بقیه هم میتونم بگم: پیترپن و سایه اش رو تو دیک مور و فامیل شون دیدم. دیک مور بیشتر اون سایه هست و فامیل شون بیشتر پیتر، لسلی شبیه به تینکربل و وندی هم بین انه و لسلی دیدن میشه.

حرف از زندگی لوسی شد، قسمتی که شخصیتی به نام جو وارد داستان میشه، یکی از تاثیر گذار ترین و ناراحت کننده ترین قسمت های داستان، چرا که این احساسات خود لوسی در خصوص بچه خودش بود.

شخصیت مورد علاقه ام، کاپیتان جمیز و بالاتر از همه دوشیزه کورنلیا هست. این دوشیزه، واقعا بینظیره، درست مثل یه زن.

خب دیگه بسه، میدونم که حین خوندن، شما هم قراره عاشق خونه رویا ها بشید، پس مواظب باشید :)

نقل قول: تحمل ناخوشی هایی که داریم بهتر از حرکت به سوی ناخوشی هایی است که شناختی از انها نداریم.

 

جلد ششم: انه شرلی در اینگل ساید

میدونی که، بچه های زیاد، جای زیاد میخواد.

تو این جلد برخلاف جلد های دیگه قراره با بچه های ناز و گوگولی و زیاد انه همراه بشیم و خیلی کم قراره با انه باشیم ولی باز هم این زوج رو میبینیم و میتونیم در بچه داری ازشون درس بگیرید چون بچه ها شون، وافعا یکی از یکی گلتر اند.

میشه گفت تو هر قسمت با یکی از بچه همراه میشیم تا هم بیشتر با اون بچه اشنا بشیم و هم با بچه های این زوج، ماجراجویی داشته باشیم.

شاید بعد خوندن کتاب قبلی، کمی شما رو ناراجت کنه ولی همون طور که هر کتابی یه قسمت اوج و پایان داره. جلد ها هم دارند ولی اصلا نگران خشک شدن قلم لوسی نباشید، ایشون مثل همیشه بهترین ماجراجویی ها رو برای شناخت هر شخصیت داره و تو هر بخش منتظر این هستید که امروز نوبت هنرنمایی کدوم شون هست تا وارد صحنه نمایش بشه.

دیدن خانم خونه شدن و مادر شدن انه واقعا یکی از جذابیت های داستان هست. همون کوچولویی که تو جلد اول دیدم الان چند تا بچه قدو نیم قد داره که داره بهشون عشق میورزه. شوهری که به خاطر همچین بانو زیبایی و بچه های خوبی، سر از پا نمیشناسه.

این خانواده، تو این داستان با تمام فراز و نشیب هاش، واقعا خانواده خوبی اند و میتونید این حرف رو از روی حسادت یا قضاوت هایی که خانواده های دیگه در مورد شون میکنند، ببینید.

اینبار از دیدن شخصیتهای قدیمی خیلی خوشحال بودم مخصوصا الیزابت.

شخصیت مورد علاقه ام که به بچه ها شون برمیگرده، یعنی دوقلو هاشون. انه و دایانا که به نن و دن هم معروف اند. از توصیف ظاهری و اخلاقیات شون، انگار انه و دایانا جلد اول دوبار به دنیا اومدند ولی تو جلد همدیگه. خخخ.

نقل قول: هیچ کدام از تابستان ها شبیه به هم نیستند.

 

خب الان که این رو میخونید، بنده کتاب ششم رو تموم کردم ولی هنوز دو کتاب دیگه مونده. من معمولا بین جلد ها یه فاصله تقریبا یک ماهه میزاشتم، به خاطر همین از اون شهریور تا الان اینقدر زمان برده. سعی میکنم دو جلد رو تا اخر این تابستون تموم کنم و این پست رو اون زمان اپدیت.

اگه هم میپرسید از کجا این جلد ها رو تهیه کردی که میخونی؟؟ 

من از فیدبیو اشتراک خریدم و از اونجا هر هشت جلد ش رو از فیدی پلاس میخونم که هر هشت جلد توسط سارا قدیانی ترجمه و توسط انتشارات قدیانی منتشر شده.

ممنون که خوندید، امیدوارم خوشتون اومده باشه و سراغ حلد ها رفته باشید.

اگه خواستید هروقت که شد، نظر تون رو بگید، پست های من تاریخ انقضا ندارند :)