خب، آخرین مادربزرگ ام هم خوابید و از درد و رنج این زندگی جدا شد.
عزیز جون، امیدوارم هر جای اون دنیا باشی، شاد کنار آقاجان، دوستان و عزیزان ت باشی.
این اواخر خیلی درد کشید ولی میدونم که ب مراسم ختم قرآنی که مادرم تو خونه ش گرفت با دیدن دوستان و عزیزان ش، خوشحال رفت.
پ.ن: با خودم گفتم نزارم که ملت رو بد ذوق نکنم ولی بعدش یادم افتاد برای آقاجون گذاشتم برای عزیز چرا نزارم و متاسفانه چون تو زنجان گیر افتادم، عکس از وسایل به یادماندنی ش ندارم. اگه کمد ش مونده باشه، به خواهرم میگم زحمت یه عکس رو بگیره و اینجا بزارم ش.