فکر کن یه فن فیک به این اسم بنویسم خخخ.

به پست کتاب های بنده از پاییز امسال خوش اومدید.

این پاییز فقط دو تا کتاب تونستم بخونم که دو تاشون هم طبق معمول الکترونیکی بودند.

اولی کتاب پیترپن و وندی اثر جمیز متیو بری که یه نمایش نامه نویس اسکاتندی هستش. خلاصه که لازم نیست، همه مون میدونیم در مورد دختری که میخواد بپر این ور اون ور که یه پسر با این خصوصیات و یه مکان برای اینکار پیدا میکنه و با داداش هاش میرند اونجا. مامان و بابا ش هم میگند غلط کردیم، غلط کردیم. ما بچه هامون رو میخوایم.

تو یکی از چای کیسه ای ها گفته بودم، نویسندگی اقای بری خیلی خوبه جوری که با اینکه میخوای بری فصل بعدی ش رو بخونی ولی جوری تموم و یا شروع میکنه که به خودت میگی فردا میخونم ش باید ذهنم یکم استراحت کنه ولی میخوام بخونم ش و بعدش تو دلت زار میزنی و میزاری برای بعد. داستان نه تنها برای بچه هایی ست که با بچه هایی آشنا میشند که عاشق بازی رول پلی یا یه جورایی همون خاله بازی خود مون اند، بلکه برای بزرگتر هایی که کودکی شون رو از یاد برده اند یا کودک درون شون زنده است، هم کتاب خوبی هستش. نه تنها خوشی و خرمی زندگی رو به بچه ها یاد میده بلکه مشکلات این مدل ارزو ها و همچنین بعضی از مشکلات زندگی، خانواده ای که بچه هاشون رو دوست دارند حتی اگه خانواده سخت گیری باشند و ادم بزرگ هایی که انقدر افسرده اند که نمی دونند چیکار کنند ( اخری شاید).

همه شخصیت ها مهم اند از رفتار شون تا عقاید شون. چیزی به نام ادم خوبه و ادم بده مطلق و یا قهرمان و ضد قهرمان مطلق وجود نداره و به نظرم وندی حتی بدون اسلحه فیزیکی هم یه قهرمان دختر عالی بودش. در هر جایی حتی وقتی داشت خنگ بازی درمیوورد.

کلا یه کتاب خوب برای بچه ها و بزرگتر هاست. بهتون پیشنهادش میکنم. اخرش یکم برای من شوکه کننده بود چون من به خودم گفتم درسته که اخرش رو میدونم یعنی همونی که تو فیلم پیترپن 2004 نشون دادند ولی نه، اخرش اون نبود. اخرش خیلی خیلی خیلی دردناکتر و غمگینتر از فیلم بودش و شوکه کننده. اخرش این شکلی بودم که برای همه یه پایان خوب یا چیزی که ارزش ش رو داشتند داده شد حتی کاپیتان هوک ولی برای پیترپن این داده نشد اون تو تله بینهایت افتاده و تموم. کلا اخرش، اون جمله اول داستان " همه بچه بزرگ میشند الا یکی" به جمله " همه سزاوار زندگی خوب اند الا یکی" چون بعضی کار ها، بهای سنگینی دارند.

برای خوندن ش میتونید از اینجا دانلود کنید و یا از طاقچه بخریدش و یا از فیدیبو نسخه اصلی و رایگان ش رو دریافت کنید.

اونی یکی یه کمیک انگلیسی با یکم اسپانیایی هستش. به اسم " نه تنها استخوان" به نوعی دو فصل با دو مدل گرافیک متفاوت هستش توسط ربکا ست و گرافیک کار هر دو فصل متفاوت.

هشدار این کمیک دارای صحنه های خشن، خون و خونریزی و کلماتی که ممکنه با روح تون بازی کنه، هستش.

در مورد موجودات عجیب و افسانه ای که بین ما زندگی میکنند در این بین بعضی ها به دلایل مثل درمان، شکار میشند. مادر نیتا یکی از این شکارچی هاست در حالی که خودش جز همین موجودات است حتی خود نیتا. داستان، زندگی نیتا رو میگه که به عنوان دستیار مادرش در کالبد شکافی این شکار ها کمک میکنه ولی دوست داره یه زندگی بدون اینها داشته باشه  و یه روز برخلاف دستور مادر ش عمل میکنه ولیییییی این کار خوب به یه اشتباه کشیده میشه و نیتا با قدرت احیای سریع بدن ش وارد لیست بازار سیاه میشه.....

فصل اول ش در مورد همین و زندگی نیتا رو در زندان یکی از بازار سیاه ها رو تعریف میکنه و فصل دوم اینکه از این مورد فرار کرد چطور قراره زندگی کنه و چی کسی این بلا رو سرش اورده. و فصل سوم ش هم در حال ساخت.

این نویسنده واقعا کارش درسته. نه تنها مشکلات روان شناسی زیادی در مورد خواسته هات و مجبور بودن هات در دنیای به این خطرناکی میگه بلکه موارد جزیی مثل اینکه نیتا اهل کجاست، چه چیز هایی بلده و یه دختر کوچولو هم میتونه خطرناک باشه رو هم نشون میده. کلا به نوعی زندگی جنایی که ممکنه یه فرد داشته باشه هم اشاره میکنه.

جالبی دیگه این کمیک اینکه از روی سه تا کتاب گرفته شده یعنی اینها

برای خوندن ش میتونید از اپ یا سایت وبتون "webtoon" استفاده کنید و برای فارسی ش فقط تا یه جایی از فصل اول ترجمه شده در کانال ایستاگرامی یا تلگرامی webtoonwild

همین ممنون که پستم رو خوندید :*

دارم سعی میکنم که این زمستان کتاب های زیادی بخونم.