جوری که دارم با مانگا خانه سایه ها حال میکنم. نوبر نداره.
مدل مو هام اوایل پاییز
مدل مو هام اواخر تابستون.
به موی بلند از هفت سالگی عادت ندارم. تابستون سال پیش به خاطر عروسی و همچنین حرف مامانم مو هام رو بلند کردم حدودا زیر شونه ها، ولی نمیتونستم تحمل ش کنم از شستن ش تااا خشک کردن ش و همچنین شونه کردن و بستن ش. اون پاییز برام عذاب بود ولی اخرش دیگه گفتم من نمیتونم تحمل ش کنم و اواخر زمستون مامان بالاخره رای داد که کوتاه ش کنم. وااای انگار از زندان ازاد شده باشم. مدل مو هام مثل لو ( دختر مو صورتی) البته بدون چتری.
شباهت های دیگه ام با کاکتر های این مانگا
اعتماد به نفس ام. با این حال در حال زیاد شدن فقط امیدوارم و نمیخوام اعتماد به نفس به اعتماد به سقف تبدیل بشه.
نوع تصمیم گیریم. همیشه و هنوز این شکلی ولی خوبه که تصمیم میگرم ایح ایح
همین الانم ش یهو گفتم میخوام پست بنویسم.
نوع رفتارم. و علاقه ام. چایی رو به قهوه و خوندن کتاب رو به این ور اون ور رفتن ترجیح دادن. کم حرف ام ولی نه به اندازه شرلی و دوست کمی دارم. به نظرم تنها فرق من و کیت تو تصمیم گیری اون منطقی ولی من نه. و نوع حرف زدنم بعضی وقت ها به خشنی حرف زدن پاتریک و وفاداریم به کسی که دوست دارم مثل ریکی
مدل مو یی که خیلی دوست دارم و بیشتر این مدلی شونه میکنم. البته بدون تف و ژل خخخ.
میدونید چیه؟ نه نمیدونید. بعضی از رفتار های خواهرم شبیه ریکی. خخخ. و مثل این گل پسر خوشگل :) و همچنین مدل مو هاش شبیه ایشون
املیکو به شدت یعنی ۹۰٪ ش مثل مامان منه. خود خودش خخخ.
بابام موند که بیشتر به ایشون شباهت میدم. ساکت و منطقی حرف میزنه.
اره دیگه همین گفتم یه پستی بپرونم وب ایح ایح.
+ توییتر زدم که یه چند تا نویسنده رو فالو داشته باشم. قبلا سخت بود یهی میگفت ابجی بیا توییتر بزن. بیا اخرش اینقدر اذیت کرد که زدم.
++ مانگا رو به انیمه رسوندم ولی از یه جایی از مانگا جدا میشه و یه خلاصه از چپتر های بعدی ش میره، البته احساس ش میکنم، از روی ام وی هایی که دیدم میگم.
و اگه واقعا خلاصه باشه از اونجایی که کسی و جایی رو -مثل ناکجا آباد موعود- ندارم که بگه تو انیمه چی به چیه. پس باید برم به انیمه یه سر گوشی اب بدم. که یه منبع خوبی برای طرفدار ها باشم. اگه هم نبودم به دل خودم باشم :)