4 روز دیگه تا پایان مانگا محشره حمله به تایتان. من وقتی نیمه اول فصل سوم تموم شد با این انیمه اشنا شدم و رفتم به سمت ش. اونم تقصیر فیلم برداری صحنه فرار لیوای از کنی بود. وییژ وییژ. با اون طناب ها مثل مرد عنکبوتی می پریدن این ور اون ور. حالا انیمه رو بنگیریم یا مانگا ش رو؟؟ اصلا مانگا داره؟؟

گوگل : بله مانگا داره

تلگرام : فارسی ش از گروه انیمه ورلد وجود داره

من: ایول به سمت مانگا

انیمه : پس من چی ؟؟؟

من : نمی دونم شاید وقتی فصل سوم تو مانگا تموم کردم میام.حالا شاید مانگا بهتر عمل کنه نمیدونم:)

مانگا برای من مثل رمان ولی تصاویرش رو تقلب دادن و حرکات و صدا ها ش رو باید خود تون متوجه بشید. اگه انیمه رو دید و میخواین مانگا رو از اول شروع کنید بهتره چشماتون رو بشورید چون گرافیک اون زمان ایسایاما خیلی خراب بود خخخخ

حالا تو مانگا فصل چهارم به اوج ش رسیده و بهتر شده و البته گرافیک کار (کسی که به مانگا کا تو کشیدن کمک میکنه) فکر کنم و به احتمال زیاد داشته :/

همون طور که میدونید تو مانگا صحنه هایی هست که انیمت نمیشه تو انیمه هم صحنه هایی هستن که تو مانگا نیستن و یا تغییر داده شده اند و وقتی میکس میدیدم، میگفتم این کجا بود؟؟؟عه عجب. مثلا خواب ارن ,خورده شدن مامان ارن مثل نوشابه ای که درش رو باز میکنی این چه تعریفی بود اخه :( (نه من کلا این شکلی ام که تو جو اتفاقم بعد به یه چیز مثل این میگم مثلا مو های اتسوشی در خورد کردن جمجمه که چه خشگل یا وایولت لباس هاش رو چطور خشک میکنه :/ بعد پرید تو اب و....بله به این شکل)

دو تا چپتر شامل یه قسمت انیمه میشدند. منم بیشتر وقت ها  دو چپتر میخوندم، مگر اینکه اتفاقات جالب داشته باشه مثل دزدیده شدن ارن , جنگ مخصوصا مال نیمه دوم فصل سوم , راز پدر ارن و....

راز پدر ارن یه فلش بک اساسی بود و باعث شد  تکه های پازل شروع به نشستم سر جای خودشون کردند .

دزدیده شدن ارن و هیستوریا تو مانگا خیلی طولانی تر بود و یه نقشه اساسی داشت و وقتی دزدی دنشون با یه کالسکه شیک و با کلاس این دو تن رو جابه جا کردن و لیوای اینا دنبال این کالسکه بودند نه دیگه مثل انیمه رو پوش گاری رو بر درارند و بی هوشی فوت کنند خخخخ این جا رفتم سر انیمه و متوجه ش شدم:/

 توجه کردید اگه مارکو زنده میموند و راز راینر اینا رو به رییس مثل فرمانده اروین میگفت این همه طول نمیکشید و داستان به نوعی نصف میشد ولی خودش نصف شد. اینا چی اند میگم سرش با جان زار زدم چون خودم هم به نوعی دوست جون جونیم رو از دست دادم.

سر بعضی صحنه ها  شده که  برگشته باشم صفحه قبیلی که بیشترش به خاطر حضور یهویی شخصیت جدید و یا شخصیتی که انتظار نداری اونجا باشه خخخخ که برای مانگا های دیگه هم افتاده و بعضی وقت ها هم شده که کاپیتان لیوای رو با میکاسا و برعکس اشتباه گرفته باشم خخخ و برگشتم اون صفحه رو دوباره باز سازی کردم.

سر صحنه دریااحساس میکردم که اخر های فصل سوم باشه و تصمیم گرفتم برم و جنگ کاپیتان لیوای رو با تایتان حییونی ببینم که فهمیدم اونجا هنوز انمیت نشده و من بسی جلو ام:/ میخواستم با انیمه پیش برم خب. اگه اون یکی پست رو خونده باشید یادتون میاد که گفتم جوری می خونم که انگار انیمیت شده.

اره دیگه سر جنگ اول نیمه دوم فصل سوم (چه طولانی شد ) من میگفتم که انیمه ش رو خیلی وقت یش دیدم

تو چرا عقبی خواهرم (یه خواهر کوچیک دارم ) مگه نگفتی قسمت جدید رو مینگیری؟؟

- قسمت جدیده خب

+ @_____@

تبدیل شون به تایتان که مسخره ترین جا تو مانگا ولی باحالترین جا تو انیمه بود. این شکلی بود: صدایی مثل جلز و ولز و بعدش جینگ و بعد صدایی مثل باد فوش فوش

من یه مدت کوتاهی شبها زیر پتو مانگا میخوندم و روز اولش هم کشف تایتانهای توی دیوار بود و این جور بود: میکاسا رو با چهره اندر تعجب دیدم (اره تو مانگا اولین نفر میکاسا بود که دیدش) و با خودم گفتم : چی شده ؟؟ ایسیاما لطفا یه چیز ترسناک نشون نده لطفا یه چیز ترسناک نشون نده و اون ورش.... من تو دلم : ااااااااا (داشتم داد میزدم ) یا خدا اون اونجا چی کار میکنه 

من تو کل سه فصل راینر رو دوست نداشتم با اینکه پسر خوبی بود ولی یکم رو اعصاب بود مثل کسی بود که میخواست شجاعت ش رو نشون بده شجاعتی که داشت ولی انگار کسی اونو نمیدید ولی تو فصل چهارم فهمیدم چه مرگ شه و واقعا درکش کردم و دیگه رو اعصاب نبود ولی فلوک بود و هست بعد ورود باحال لژیون گشت و شبی خون زدن به راینر اینا و تو کف این که ملت  بزرگ شدند چه تغییری اون جان بود.  وااااو. وقتی ارن راز خون اکرمن ها رو به میکاسا گفت در مورد سردرد ش. ما هم تو جوابش گفتیم که از کجا میدونی شاید میکاسا میگرن داره عه. پس کاپیتان و دایی لیوای چرا این طور نیستن هاااا؟؟

نیمه دوم فصل چهارم خیلی خیلی باحال و شاهد فداکاری ها و جمع  شدن دوباره گروه هامون میشیم. وااای خدا بزرگ یه نمایشگاه هم براش درست کرده بودند و اخرین صفحه اخرین چپتر رو گذاشته بودند. اینم اسپویل بزرگ برای همه ما خخخ

(بقیه ش شاید اسپویل پس بهتره نخونید و ممنون که تا اینجا  خوندید )

 

وقتی جنگ ارن و راینر تو فصل نیمه دوم فصل چهارم تو مانگا شروع شد تو انیمه هم جنگ ارن و راینر تو انیمه نیمه دوم فصل سوم داشت میداد خخخ یکی دیگه هم هست اولین زد و خورد ارن و ارمین تو انیمه و جنگ دوم شون تو مانگا باهم بود خخخ خیلی جالب بود مگه نه. خانم پیک هم کلا باید حواستون بهش باشه چون اونجور که نشون میده تو جنگ نیستش و یه چند تا فن هم از ارن یاد گرفته خخخ . کاپیتان لیوای اصلا بلد نیست بمیره ولی از دست دادن دوباره دوستان جو جونیش هیییی. زک خیلی درد کشید و اخرش اقدام خوبی کرد. واقعا اون صحنه عالی بود. دلم برای زک سوخت ولی مثل یه مادر بهش افتخار کردم و به کاپیتان هم تبریک گفتم خخخ.

بیاین قبول کنیم که گبی مخلوط ساشا و ارن، تیرانداز ماهری مثل ساشا ست. کلا گبی اینجاست که نام ساشا رو زنده کنه

فلوک رو دوست نداشتم و میخواستم بمیره ولی بی معرفت من یه چیز گفتم تو چرا عملی ش کردی

توجه کردید وقتی رییس اکرمن ها تصمیم به مردن میگیرند. اکرمنی که کنار شون بود به این تصمیم احترام میزارند و بهش کمک میکنند که غزل خداحافظی رو با افتخار بخونه چه چبز ترسناکی گفتم :/

و تمام تمام تیکه بجز اخری سر جاشون نشستن حالا ببینیم چی میشه هییییییی

و در اخر از ایسایاما , گرافیکار هاش و عوامل سازنده انیمه در استدیو ویت و ماپا تشکر میکنم. به دست شون نمیرسه ولی دوست داشتم تشکر کنم