خب این پست قبلا قند بود یعنی پست موقت بود

و من اخبار و اینجا مینوشتم و بعد تو پست خودش میزاشتم.

ولی اون پست دیگه جا نداره پس.

این مصاحبه ها رو میزارم

تو همین پست بمونه و یه قند دیگه باز میکنم.

بفرمایید

تو مصاحبه ها اسم کاکتر رو نوشتم چون ممکنه اسم بازیگر ها رو ندونید یا یادتون نباشه.

اولین مصاحبه برمیگرده به زمان کووید و اواخر فیلم برداری که با کارگردان و تهیه کننده یعنی دوید لوویس انجام شد و ازش پرسیدن قراره این لایو اکشن چطور باشه. خلاصه حرفش اینکه هم از کتاب و هم از انمیشین و فیلم های قبلی، اقتباس و الهام گرفته و این لایو اکشن رو نوشته. توی این فیلم جزئیات ریزی در مورد وجود داره. جوری نوشته که حالا نوشته نشده. یجورایی دیدگاه جوانانه داره. برای بچه  ها، پیدا کردن چیزی که نگران ش باشند یا بهش فکر کنند، رو میده.

دومین مصاحبه مال 23 امین سالگرد دیزنی پلاس یا همون تولد دیزنی پلاس بودش. این، اولین مصاحبه با بازیگر هاست. هرکدوم در مورد شخصیت شون حرف زدند.

پیترپن: جودلا(کاپیتان) همیشه تو نقش ش بود و این باعث میشد تا بهتر مال خودم رو پرورش بدم. خیلی ها این شخصیت رو بازی کردند و این یه مزیت بودش. 

وندی: اره واقعا یه مزیت هستش. اینکه بتونی وندی رو جوری که میبینی، بتونی بسازی و به بقیه نشون ش بدی. بین لایو اکشن و انمیشین فرقی هایی وجود داره. اونجا پیتر یدونه است ولی تو لایو اکشن قراره عمیقتر بشه.

لیلی تایگر: دوبار که فیلم نامه رو خوندم. برای من مسئولیت و افتخار بزرگی بودش که این نقش رو داشته باشم. با کمک دکتر کوین لوویس تونستیم فرهنگ پیشنیانم رو به خوبی وارد داستان کنیم.

کاپیتان هوک: کارگردان داستان رو تغییر داده ولی با ... و صداقت. مثلا برای هوک، جزییاتی از گذشته اش رو گذاشته تا بتونه اون شخصیت بد اما خاکستری و احساساتی ش رو نشون بده. با توجه به کتاب میتونیم بگیم که چه قدر تشنه خون بوده و دلایلی که چرا همچین رفتاری داره. روابطی که داشته، رابطه ای که با پیترپن داشته، ماجرا سفرش به نورلند. برای صحنه های جنگ، خیلی تمرین کردیم. الکس(پیترپن) همیشه کنارم بود ولی نمیزاشتند بجنگیم چون الکس تو اینکار خیلی خوب بود. باید حس رو میگرفتی تا بهت اجازه جنگ میدادند. ( خیلی تهیه کننده دیوید رو تقدیر میکنه و در اخر میگه که) این یه داستان کلاسیک و یه جورایی به یکم گرد پریانه امروزی نیاز داشت.

یه مصاحبه کوچولو هم که همون اطراف گرفتند، هست که باز هم در مورد شخصیت شون صحبت کردند. یجورایی همون بالایی ها رو خلاصه وار تر گفتند.

سومین مصاحبه، مال جمعه 1 اردیبهشت، همون روز پیش نمایش خصوصی تو لندن. 

 

پیترپن و وندی: خیلی منتظر  و هیجان زده اند تا بقیه هم این فیلم رو ببیند. همه این کاکتر ها رو به یاد خواهند داشت. این فیلم برای نسل جدید خوبه و به نوعی اپدیت شده داستان هستش.

پیتر: تو اینجا وندی یدونه است و به رییس باحال هستش. بازیگر های زیادی این شخصیت رو بازی کردند و اصلا باورم نمیشد یه قسمتی از پیترپن باشم ولی الان اینجام. این فیلم یه عالمه نصیحت برای همه داره.

وندی: حتی اگه سخت باشه، تسلیم نشید و به رویاهاتون ایمان داشته باشید و نترسید که دیوونه و احمق باشید. این چیزی که ازش یادگرفتم.

تینکربل: مثل فیلم های قبلی، تینکربل به زبان انسان ها حرف نمیزنه. میدونستم قراره در مورد قهوه ای بودن و وزوزی بودن موهای تینکربل خیلی حرف های منفی بشه ولی وقتی فیلمبرداری شروع شد، همه این فشار ها رو از یاد بردم و ری اکشن های مثبت ها رو دیدم.

کاپیتان هوک: این فیلم مثل یه پازل تو قسمت گذشته هوک، دست داشته و نشون میده که  بفهمیم کی هست و چرا دلشکسته و ناراحت هستش. بازیگرهای زیادی این شخصیت رو بازی کردند و امیداورم تونسته باشیم این ورژن ش رو به کتاب نزدیکتر کرده باشیم. اگه درست یادم باشه فقط دو چپتر تو کتاب هست که هوک حضور داره و نشون میده که ادم خشن و کشنده ای هستش‌. میخواستم این رو تو فیلم کودکان هم نشون بدم. امیدوارم تونست باشم، زخم های درونی و بیرونی ش ، انسانی که انتخاب اشتباهی داشته رو به خوبی نشون داده باشم.

بعد، مصاحبه با بچه های گمشده و برادر های وندی رو داشتیم که همه شون برای اکران هیجان زده و خوشحال بودند . از قسمت های مورد علاقه شون هم گفتند یکی گفت ست فیلم برداری، قسمت جنگ تو کشتی، اون قسمت که میرند تو  سنگ که شبیه جمجمه است، همین. 

یه ویدیو از پشت صحنه و عوامل بودش که خلاصه اش: نگاه جدیدی به داستان داشته باشید. این داستان، پیترپن از نگاه وندی هستش. روز های اول، جود رو تو لباس هوک از دید بچه ها قایم کردند تا اون حس ترس رو با دوربین ثبت کنند. یه چیز هایی هم که بالا گفته بودم، باز هم گفتند.

چهارمین مصاحبه مال رویداد تو نیویورک.

کاپیتان: کاگردان این شانس رو بهم داد که تو گذشته هوک غرق بشم و رفتارش رو بدونم. 

تینکربل: باورم نمیشه یکی از شخصیت های اصلی دیزنی هستم. تو بازی کردن از جولی رابرت الهام گرفتم. تهیه کننده به همه فیلم های پیترپن نگاه کرد و بعدش به کتاب برگشت و این فیلم رو نوشت. از فیلم های صامت هم کمک گرفتم تا بتونم خوب بازی کنم.(جولی رابرت، بازیگر تینکربل تو فیلم هوک بودش)

بازیگر های وندی و تایگر لیلی گفتند، برای شون افتخار بوده که این شخصیت ها رو بازی کنند و از بچگی باهاشون بزرگ شدند و خیلی خوشحال اند. 

اسمی و تو دیگه از عوامل هم خوشحال اند و گفتند که این یه جزیره جدید و تهیه کننده رو تقدیر کردند.

یه چند تا مصاحبه جدا داریم.

از یارا شهیدی، بازیگر تینکربل در بزنامه رادیویی hot 97

خیلی صحبت کرد یکم از تینکربل، یکم از فضای اجتماعی و سریال grow-ish صحبت کرد. من فقط، قسمت تینکربل ش رو مینویسم‌. میگفت که عوامل خیلی به هم ریخته بود و نمیدونست چیکار کنه چون از یه طرف کووید ۱۹ بودش، از یه طرف سریال grow-ish رو قرار بود، فیلم برداری ش شروع بشه. از یه طرف هم برای این فیلم باید اماده میشد ولی همه شون رو تونست مدریت کنه. میگفت، فیلم برداریش فقط صحنه سبز نبوده و وسایل های دیگه هم بودند و اینکه همیشه یه بندی رو روی سرش میبست و همه ش تو یه جای گاراژ مانند بوده. اولین بار هم کل عوامل بازیگری رو، جمعه تو لندن دید.

و برنامه صبح بخیر آمریکا.

گفتش که از اینکه لباس پرنسسی برای اولین بار تو فیلمی پوشیده خیلی خوشحال بوده و خیلی هیجان داشته چون هیچ کس مثل اون نبوده و به نوعی ورژن سیاه، کارکتری رو بازی میکنه. از بازیگر های قبلی هم الهام های زیادی گرفته و کاکتری که تاریچه زیادی داره. از اونجایی که زبان خاص خودش رو داشته برای اینکار فکر کنم گفت از جوزفین بیکیر الهام گرفته و همین قسمت داشتن زبان پریانه اش، قسمت چالش برانگیز بازیگریش بوده.

مصاحبه دیگه هم مال جود بازیگر هوک و جمیز بازیگر اسمی در برنامه صبح بخیر آمریکا.

جود باز هم کارگردان و تهیه کننده رو ستایش کرد و گفته که جزییاتی در مورد گذشته هوک هم گذاشته شده. همچنین جزئیات ریزی از کتاب و انیمیشین وجود داره. خودش هم دست راست هستش. از اونجایی که کاپیتان، دست راستش رو از دست داده. تمرین هایی برای مبارزه با دست چپ ش داشته. حتی خود الکس (پیتر) شش هفته داشته، برای صحنه های جنگ تمرین میکرده و بعضی صحنه های جنگ، سخت بوده که بتونی اون شکلی باید باشه در بیاری. چون خیلی خوب تو نقش ش بود، یکی از مجری ها پرسید خوب میخوابیدی 2 ساعت در روز هوک میشد و اون هم جواب داد که اره خیلی خوب میخوابیدم، این یه استعداده. خخخ.

جمیز هم گفت که آقا اسمی یکی از شخصیت های پیرو ( یه اصطلاح درست ش sidekick) هست. این فیلم ، ورژن ساختن گذشته کاکتر هاست. شبیه به  رابطه والدین با بچه های نوجوون شونه. انگار هوک نوجون بودش و اسمی یکی از والدین.

ممنون که خوندید :*